فرشته مولوی

از ویکی‌گفتاورد

فرشته مولوی (زادهٔ ۲۸ شهریور ۱۳۳۲ در تهران) نویسنده، مترجم، پژوهشگر و روزنامه‌نگار ایرانی است.

گفتاوردها[ویرایش]

  • «به آینه زل زد و بلند گفت: " وقتش است این ترس صاحب‌مرده را از خودت بکنی، و گرنه … " باقی حرفش را خورد. خب آسان نبود خودش به خودش بگوید: " وگرنه حقت است سرکوفت بچه‌ات را هم مثل سرکوفت پدرت و شوهرت قورت بدهی."»[۱]
  • «قورت دادن هم، نه این که فقط آسان نبود، که محال هم شده بود. انگار همه سوراخ و سنبه‌های اندرونش پرشده باشد. آذر که گفته بود باز چی شده هوایی شدی، همین را گفته بود که هیچی جز این که دیگر نه جا دارد بخورد و دم نزند، نه خیال دارد که جا خالی بدهد یا سوراخ‌های خودش را بپوشاند. بعد که آذر گیج نگاهش کرده بود، گفته بود که دوباره می‌خواهد کاری بیرون از خانه بگیرد و پس باید ماشینی داشته باشد و پس باید خودش رانندگی کند و پس … به این‌جا که رسیده بود آذر از گیجی درآمده بود و سوراخ روشده را دیده بود.»

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. فرشته مولوی، حالا کی بنفشه می‌کاری؟ ، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱.