فتاح پادیاب

از ویکی‌گفتاورد

فتّاح پادیاب (۱۹۴۸، گوراب پس، فومن) آموزگار و شاعر ایرانی است.[۱]

گفتاوردها[ویرایش]

در بساط جلوهٔ گل‌ها
یاد ایّامی که با هم روزگاری داشتیم      با همه آن بی‌قراری‌ها قراری داشتیم
دلبری‌های بنفشه بود و شرم ناز او      در بساط جلوهٔ گل‌ها بهاری داشتیم
شب به دامان سحر می‌ریخت عطر آرزو      وه! چه شیرین لحظه‌ها از انتظاری داشتیم
غم اگر هم بود رام بخت خندان بود و ما      در میان گلعذران غمگساری داشتیم
خندهٔ سبز علف بود و ترنّم]ای رود      دختر مهتاب را هم در کناری داشتیم
جنگل از بوی خوش باران هوای تازه داشت      سرخوشی‌ها از نسیم خوشگواری داشتیم
آه! آمد زمهریر و خنده از لب‌ها ربود      کی به یاور این چنین بی‌بوک و باری داشتیم
همچو پهنای کلام مهربانی‌ها شکست      عهد ایّامی که ما هم روزگاری داشتیم[۱]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. دوم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۷۰۶. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.