غلامرضا ارژنگ
ظاهر
غلامرضا ارژنگ (با نام پیشین خانوادگی: جعفراسماعیلی) (۱۹۳۶، قم) آموزگار، استاد دانشگاه، مقالهنویس، روزنامهنگار، مؤلف و شاعر ایرانی است.[۱]

گفتاوردها
[ویرایش]| فحش بانگ دل بیایمان است | مایهٔ تیرگی وجدان است | |
| ناسزا منطق عجز است و شکست | فحش برهان تبهکاران است | |
| روح خشمنده تبی دارد و فحش | بر تب خشم و غضب هذیان است | |
| حرف حق هست چون سندان محکم | فحش مشتیست که بر سندان است | |
| فحشگو اهرمن دشمنی است | فحشگویی صفت شیطان است | |
| حربهٔ سگصفتان فحّاشیست | مرد فحّاش سگ لابان است | |
| عفو کن یاوهسرا، به خدا | یاوهگو مستحق احسان است | |
| باش خاموش که در مذهب ما | خامُشی پاسخ هر نادان است |
| آنان که گفتهاند حقیقت نگفتنیست | انصاف ده که باز حقیقت نگفتهاند | |
| جز حق چه گفتنیست که این ابلهان ز بیم | حق را درون پردهٔ باطل نهفتهاند | |
| در کوی یار بوی حقیقت شنیدهاند | آن عاشقان که با مژهٔ این کوی رُفتهاند | |
| حق تلخ نیست بلکه مریضند آن کسان | کاین شهد ناب را به خطا تلخ گفتهاند | |
| چون کودکان به مهرهٔ باطل شدند خوش | آنان که گوهری ز حقایق نسفتهاند | |
| در خواب دیدهاند که بیدار گشتهاند | اما هنوز بیخبر و مست خفتهاند | |
| بیدار آن کسیست که حق گفت و حق شنفت | با مردمی که از همه ناحق شنفتهاند[۱] |
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. اول. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۲۵۱. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.