علیاکبر نقیپور
ظاهر
علیاکبر نقیپور (۱۹۳۶، برفآباد علیا اسلامآباد غرب - ۲۱ اکتبر ۲۰۱۳، تهران) پزشک، جرّاح، مقالهنویس، شاعر و مؤلف ایرانی کُردتبار بود.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]| آن چنان محو تماشا شدهام بر رُخ دوست | که به هرجا نگرم چهرهٔ او قامت اوست | |
| عشق را زیور ناکامی و دوری زیباست | نیک آن است که هرگز نشد دوست به دوست | |
| این عجب نیست که او رفت و دل ما بشکست | دل ماو غم او قصّهٔ سنگ است و سبوست | |
| طرّه در دست صبا داد و خم زلف شکست | غافل از اینکه دلی بسته به آن پیچش موست | |
| برو ای دسوت! مپرس آنچه نمیباید گفت | داستان دل دیوانهٔ ما، سرِّ مگوست | |
| بس که در دل هوس دیدن چشمش دارم | سر-و-کارم همه با نرگس مست لب جوست | |
| تا حریفان به جفا طعنهٔ عشقم نزنند | هر شبم تا به سحر گریهٔ پنهان به گلوست[۱] |
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. دوازدهم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۴۷۵. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.