پرش به محتوا

ضرب‌المثل‌های بختیاری

از ویکی‌گفتاورد
الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ خ - ح - ))))) - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۱].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۲].

الف

[ویرایش]

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۳] سَیل کُو.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخاس.

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگومِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل وه لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اَمرو تا صُوَه[۴] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۵]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۶].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۷] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۸] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۹].

بِنگِشتِه گُهدن مناره به قینت، گُهد به قینم نیره امّا دیلّاقی داره.

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۰].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۱] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۲].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۳].

تاپو گِلی.


تو گگه مونی یا گگه پلنگه ( دو برادر از ترس پلنگ ب بالای درختی میروند و درخت ک در حال شکستن هست برادر بالاتری سعی داد برادر پایین تر را بیندازد از این رو این ضرب المثل باب شده)گردآوری سروش سجادی

تا کوهی نپفه دره ای پر نیبو


تش ب کارت (آتش ب کارت)

تَشِ گُهدن نومت چِنه، گُهد مَجُما

تَش بِ دی[۱۴].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۵].

خورزا پشک سر ره هالوه (خواهر زاده خار سر راه داییشه )


خدا ار بخواه بده با همو خیش اولم اده (خداوند اگر بخواهد ب کسی مال و گنجی اعطا کند با شخم اول هم اعطا میکند)

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۶].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۷].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۱۸].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۱۹].


روباه قردین (در نزدیکی شهر الیگودرز روستایی ب نام قردین وجود دارد ک نقل است روزی روباه بخت برگشته را یکی از اهالی روستا ب قصد اذیت حیوان بیچاره میگیرد و دمش را آتش میزند..اتفاقا این موضوع همزمان با فصل برداشت گندم بوده روباه از چنگ مرد رها می شود و با دم آتش گرفته اش بخش وسیعی از گندم روستا را ب آتش میکشد از این رو در این منطقه ب کسی ک دارای شگرد و سیاست باشد نقل است ک گویند روباه قردین است)

سَی و گرگ تِفاق[۲۰].


عروس بهیگ بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۱].

کال و وُرار[۲۲].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ). کد خدایی بارتی اخو شارتی اخو تاپو پر ز ارتی اخو کهوه دم کارتی اخو..(آداب کد خدایی کدخدا باید حرفش برش داشته باشه و برای این مهم انباری مملو از آرد و خورد و خوراک باید کد خدا داشته باشد تا اگر کسی بدو در این امر کمک نکرد لنگ نماند گوسفند آماده ذبح میخواهد تا از میهمان ها ب خوبی پذیرایی شود

کِلا اُوَی چی کَوگ رِه به رَه، کاس تَکِست.

گپِتِه وُرار[۲۳]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۴].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۵] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۶].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۷] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۲۸] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۲۹]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

مِرس چه بِشکَه چه دِرنگِش بُکُنه

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۰].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِیدِرارِه، لوینه[۳۱] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۲] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِینس خُمِه کُشتِه بِرینس مَردُمِه.

یکی مشهور نیبی ره ری منه چشمه.

پانویس

[ویرایش]
  1. کَلِ مُرغون = ظرف آبخوری ماکیان
  2. عروسی آسان ولی مشکلات بعدی زندگی زیاد است
  3. گوزک = قوزک
  4. فردا صبح
  5. پاییدیم = صبرکردیم
  6. باد که می وزد خوشه های زیادی را روی زمین می ریزد
  7. با کسره ی کشیده ی حرف ب یعنی درخت بید
  8. شون یا شُن = چوپان
  9. پَرزین یعنی شاخه های خاردار درخت کُنار یا سدر
  10. تاشید یعنی تراشید
  11. بَووم سُهد = اذیت شدم
  12. بِجِه یعنی فرار کن
  13. بِیو به کولُم پات پتیه هم گفته می شود
  14. آتش بدون دود
  15. جوجه ای که تخم کرد همسن مادرش است
  16. كنایه از دزد خانگی است
  17. دختری که جواب مادرش را داد جواب شاه را داده است
  18. کنایه از کار بیهوده انجام دادن است
  19. زخم ناسور
  20. اتحاد و اتفاق سگ و گرگ – کنایه از تبانی
  21. کار دختر انجام ندادنش بهتر است
  22. کاشت و برداشت
  23. باربیاور- تربیت کن
  24. گرگ که پیر می شود، سگ او را مسخره می کند
  25. کسی که
  26. عقرب بی مادر
  27. نِها = نیا یعنی جلو
  28. تازه شدن زخم
  29. بی موقع
  30. نه از پل می رود نه از گدار.یعنی به هیچ اصلی پابند نیست
  31. آسیابان
  32. هر کسی را
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ