شب
ظاهر
(تغییرمسیر از شب زنده داری)
شب (در مقابل روز روشن) به معنای فاصله میان غروب تا طلوع خورشید است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «دوست داشتم که همه روزم نیز شب بود تا با دوستان همنشین باشم.»
- ابوعباس احمد ثعلب از «لطائف الظرفاء من طبقات الفضلاء» نوشته ابومنصور عبدالملک ثعالبی، به اهتمام قاسم السامرائی، چاپ لیدن، ۱۹۷۸، بارگذاری شده در ویکی نبشتهٔ عربی
- «زندگی در شب آغاز میشود.»
- کارلاین هریس در «Dead Until Dark»
- «شبِ تاریک تر، ستارههای روشنتر / غم عمیقتر، خدا نزدیکتر !».
- فیودور داستایفسکی در جنایت و مکافات
- «شب طولانی است پس آن را با خوابیدن کوتاه مکن و روز صاف و زیبا و درخشنده است پس آن را با گناهانت آلوده مکن..»
- «شب را خدا آفرید، اما تاریکی را انسان..»
- منسوب به اسکات
- «بارها پیش میآید که شب از خواب برمیخیزم و در مورد موضوع مهمی فکر میکنم و تصمیم میگیرم بروم و آن را با پاپ در میان بگذارم. بعد که کاملاً از خواب بیدار میشوم متوجه میشوم که پاپ خودم هستم..»
- پاپ جان بیست و دوم
- «شب بود و شب پردهٔ بسیاری از اعمال نیک و بد آدمی است..»
- از کتاب شوهر آهو خانم نوشتهٔ علی محمد افغانی
- «سر دو رکعت نماز چقدر باید این پلهها رو بیام بالا، برم پایین… من نمیدونم تو شب اول قبر چی میخوای جواب بدی؟ مجبوری تا نصف شب بشینی پای اون قوطی معصیت، زنهای لخت و عور رو نگاه کنی که صبح نتونی پا شی..»
- از فیلم دایره زنگی
- «شبهای تیره بِه که چراغان به مِی کنی / اسراف نیست، هر چه کنی خرجِ روشنی.»
- مهدی اخوان ثالث ترا ای کُهن بوم و بَر دوست دارم، مهدی اخوان ثالث، انتشارات مروارید، چاپ ۱۳۷۵، ص ۲5
ضربالمثلها
[ویرایش]ضربالمثلهای فارسی
[ویرایش]- بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده
- خروسی را که شغال صبح میبره بگذار سر شب ببره.
- هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی.
- شب دراز است و قلندر بیدار
- شب شراب نیارزد به بامداد خمار