شبهای تهران (رمان)
ظاهر
شبهای تهران نام رمانی از غزاله علیزاده که در سال ۱۳۷۸ منتشر شدهاست.
گفتاوردها
[ویرایش]- آسیه:
- هیچ فایده ای ندارد
- عمر آشنایی ما دیگر به سر رسیده
- همه چیز تمام میشود
- تو چرا به این کیفیت هستی عادت نمیکنی؟
- برگرد برو نگاه به پشت سر نکن
- زندگی خیلی کوتاه است
- ارزش رنج ندارد
- من عاشق تلاطم و تغییرم
- .. میخواهم این جام را تا ته بنوشم، حتی اگر زهر باشد ..
- حس خطر برایم نفس زنده بودن است
- مثل زنبورم، شیره گلها را مزه میکنم
- زود خواهم مرد خواب دیدهام
- میدانم باید جهان را بگردم، جستجو کنم
- این طراوت بی معنا، لوس و دخترانه را باید به باران و آفتاب و باد بسپارم
- به قول رمبو:
- روی علفها مثل خری مست بغلتم، طعم میوههای شیرین، کال و رسیده را تا قبل از مرگ باید چشیده باشم.[۱]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ غزاله علیزاده، شبهای تهران، انتشارات توس، ۱۳۹۲.