سیاوش کسرایی
ظاهر
سیاوش کسرایی (۵ اسفند ۱۳۰۵، اصفهان - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴، وین) شاعر، ناقد ادبی، کنشگر سیاسی و داستاننویس ایرانی بود.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]- «در ساختن شعر به سه منبع باید توجه داشت:۱) تکنیک شعر خارجی؛ ۲) شعر کلاسیک؛ ۳) مردم و زندگی آنها. تکنیک خارجی چگونگی بهتر عرضه کردن کلام و معانی را به ما میآموزد. شعر کلاسیک ایران ضمن اینکه گفتهشدهها را در برابر ما میگشاید و وسعت تعابیر را به ما نشان میدهد، و توجه به زندگی مردم عبارت است از شادیها و غمهای مردم. این شادیها و غمها، وضع زندگی مردم، راه و رسمشان، کینهشان و آوازها و ترانههایشان منبعی است که قرنها میتواند اشعار ما را سرشار از مطالب بکر و زنده نگاه دارد و علاوه بر اینکه ما را از تخیلات بیتحرک شاعران گذشته به سوی زندگی میکشاند، کلیگوییها را بر مقرررات اجتماعی و زندگی منطبق کرده و در اذهان نتیجهگیریهای صحیحی را به جا میگذارد.»[۱]
- «شعر نو فقط گفتن نگفتهها نیست، بسیاری از نگفتههاست که قابل گفتن نیست؛ در شعر نو باید دید را تازه کرد. در گذشتهها هزاران دوربین از میان مردم به سوی ایوانها و سر و درهای کاخهای بزرگان دوخته میشد ولی یک بار این دوربینها جهت خود را عوض نکرد تا در آن چهرهٔ مردم پدیدار شود…»[۱]
برخیز و می بریز که پاییز میرسد | بشتاب ای نگار! که غم نیز میرسد | |
یک روز در بهار وطن سرخوش و کنون | دور از دیار و یارم و پاییز میرسد | |
ساقی بههوش باش که بیهوشیام دواست | افسوس باده خاطرهانگیز میرسد | |
تا بزم هست جمله حریفاند و همنفس | هنگام رزم، کار به پرهیز میرسد | |
تا یاد میکنم ز اسیران در قفس | اشکی به عطر و نغمه در آمیز میرسد | |
گر میوهٔ امید نیامد به دست ما | دست شما به دُرّ دلاویز میرسد | |
برخیز و موج را به نگونساریاش ببین | دریا دلا! که نوبت آن خیز میرسد[۱] |
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. سوم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۱۸۶۳. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.