سهیل محمودی
ظاهر
سید حسن ثابت محمودی شهرتیافته با نام سهیل محمودی و تخلُّصِ کمکاربرد سهیل (۱۷ ژانویه ۱۹۶۱، تهران) شاعر، روزنامهنگار و رسانهپیشهٔ ایرانی است.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]دریغ و یاد
نه همدمی، نه رفیقی، نه آشنا ماندهست | دل غریب من از همرهان جدا ماندهست | |
ستارگان شب من، یکی یکی مُردند | فقط تویی که دلم دیدن تو را ماندهست | |
تمام قافله آماده شد؛ ولی خورشید | نیامده ست، گمانم که باز جا ماندهست | |
دوباره گَرد گرفته کتابها بر رَف | دوباره دفتر من، زیرِ دست و پا ماندهست | |
مجال زمزمه و گفتن و شنیدن نیست | دوباره باز شباهنگ بی صدا ماندهست | |
چه روزگار خوش و روزهای خوبی بود | ولی دریغ! فقط یادشان به جا ماندهست | |
ولی چه غم؟ که به سوی من و تو پنجرهای | در امتداد خیابان هنوز واماندهست | |
اگر هنوز، ز سرما، ز سوز میلرزم | هنوز گرمیِ آغوش تو به جا ماندهست | |
بیا هنوز کلاس قدیم مدرسه مان | نگاه شوقش در انتظار ما ماندهست | |
بیا که با هم از این کوچههای شب برویم | به خلوتی که در او نوری از خدا ماندهست | |
بیا !بیا که هنوز ابتدای عشق است این | هنوز راه زیادی به انتها مانده ست[۱] |
بدون منبع
[ویرایش]- لحظههایی هست که انسان آرزو میکند هیچ آرزویی نداشته باشد.
- افکار پلید ثمرهای جز ززندگی پلید نخواهد داشت.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. سوم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۱۸۳۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.