سعید بن جبیر
ظاهر
در متن این گفتاورد از هیچ منبع و مأخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیگفتاورد کمک کنید. مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد. |
سعید بن جُبَیر (۴۶ - ۹۵ قمری)، از شیعیان برجسته امام چهارم شیعیان، علی بن حسین بود که به همین دلیل به دست حجاج بن یوسف ثقفی کشته شد.
گفتگوی او با حجاج بن یوسف ثقفی
[ویرایش]- حجاج: تو شقي بن كُسَير هستی؟
- سعید: مادر من نام مرا بهتر از تو ميدانست و او مرا سعيد بن جبير نام نهاد.
- حجاج: هم تو و هم مادرت شقی هستید.
- سعید: فقط خداوند غيب را ميداند و او غير از توست.
- حجاج: بايد در دنيا به آتش سوزانده شوي.
- سعید: اگر ميدانستم كه عذاب با آتش به دست توست، تو را به عنوان خدا ميپرستيدم.
- حجاج: نظرت در مورد محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ چيست؟
- سعید: او پيامبر رحمت است.
- حجاج: چه گوئي در شأن علي؟ آيا او را در بهشت ميداني يا جهنم؟
- سعید: اگر داخل بهشت يا جهنم شوم و اهل بهشت و جهنم را ببينم، اهلشان را خواهم شناخت.
- حجاج: چه ميگوئي در حق ابوبكر و عمر؟
- سعید: مرا بر ايشان وكيل نكردهاند.
- حجاج: كداميك از خلفا را بيشتر دوست داري؟
- سعید: هر يك از ايشان كه نزد خالق من پسنديدهتراند.
- حجاج: كداميك نزد خالق پسنديدهتر است؟
- سعید: اين علم نزد كسي است كه آشكار و پنهان ايشان را ميداند.
- حجاج: نميخواهم به من راست بگوئي.
- سعید: نميخواهم به تو دروغ بگويم.
- حجاج: چرا نميخندي؟
- سعید: آيا مخلوقي كه از خاك و گِل آفريده شده و آتش او را خواهد سوزاند ميخندد؟!
- حجاج: پس چرا ما ميخنديم؟
- سعید: قلوب يكسان نيستند.
پس حجاج امر كرد تا جواهرات فراواني از لؤلؤ و زبرجد و ياقوت و ... بر پاي سعيد ريختند (تا بلكه فريفته شود).
- سعید: اي حجاج! اگر تمام اينها را بدهي تا از عذاب آخرت برهي، نخواهي توانست و بدان كه خيري در جمع كردن مال دنيا نيست.
آنگاه حجاج دستور داد تا آلات لهو را در جلوي سعيد به صدا در آورند. سعيد به شدت گريست.
- حجاج: چرا ميگريي اي سعيد؟ واي بر تو.
- سعید: واي بر كسي كه از بهشت رانده و داخل جهنم شود.
حجاج كه ديد با هيچ ترفندي قادر به مطيع كردن سعيد نيست
- حجاج: اينك زمان مرگ تو فرا رسيده، ترا چگونه بكشم؟
- سعید: هر گونه كه مايلي مرا بكش، چرا كه من در آخرت تو را به همان نحو قصاص خواهم كرد.
- حجاج: آيا دوست داري تا ترا عفو كنم؟
- سعید: اگر عفو از جانب خدا باشد آري، اما از تو طلب عفو نميكنم.
حجاج كه از متانت و شهامت سعيد به غضب آمده بود فرياد زد
- حجاج: او را بکشید.
پس چون او را براي كشتن خارج كردند لبخندي زد. حجاج را از اين مطلب آگاه ساختند،
- حجاج: چه چيز تو را خنداند با اينكه من شنيدهام تو چهل سال است كه نخنديدهاي؟!
- سعید: خندهام بجهت جرأت تو بر خداوند است و حلم خداوند بر تو!
- حجاج كه داشت ديوانه ميشد گفت: «او را در مقابل من بكشيد.»
- سعيد: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» (هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید) آنگاه گفت: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (روی خود را حقگرایانه به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفرید و من از مشرکان نیستم)
- حجاج: او را پشت به قبله بکشید.
- سعید: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (به هر طرف كه رو كنيد خدا آنجاست)
- حجاج: صورتش را به خاك بماليد.
- سعید: «مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى» (از خاک آفريده شديد و به خاک برميگرديد و دوباره از ميان خاک برانگيخته خواهيد شد)
- حجاج: او را چون گوسفند ذبح كنيد.
- سعید: أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلّا اللهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ أنَّ مُحَمّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ...بار خدايا پس از من، حجاج را به كس ديگري مسلط مساز.
درباره او
[ویرایش]- سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به علی بن الحسین علیهماالسلام اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف مینمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید.
- جعفر بن محمد امام صادق، از کتاب (شاگردان مکتب ائمه علیهمالسلام، ج ۲، ص ۲۷۹)