پرش به محتوا

خیانت

از ویکی‌گفتاورد

خیانت سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و انجام عملی که آن‌ها را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «امانت داری، روزی می‌آورد؛ و خیانت، فقر.»
  • «کسی که کارش را به درستی انجام نمی‌دهد، نه تنها به وجدان بلکه به وظیفهٔ میهنی خود هم خیانت می‌کند.»
  • «اعتقاد دارم که هیچ آدمی مطلق نیست و من می‌توانم وجوهی از یک قاتل را نشان دهم که همه با او همذات‌پنداری کنند. وجوهی که وجوه انسانی اوست و ممکن است حتی ذات وجودی‌اش باشد. به‌شدت به این اعتقاد دارم که هیچ آدمی بد نیست. یا بخواهم حرفم را در مورد «ننه‌دلاور» اصلاح کنم، باید بگویم همه آدم‌ها در ذاتشان انسان‌های شریفی هستند و در تربیت و رفتارهای اجتماعی‌شان و در موقعیت‌هایی که قرار می‌گیرند، تبدیل به قاتل، خائن و همه کاراکترهای بد می‌شوند.»

منابع

[ویرایش]