حسین پرنیا
ظاهر
حسین پرنیا(۱۳۵۰، خرمآباد) نوازندهٔ سنتور و آهنگ ساز ایرانی است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «بسیاری امروزه از تهاجم فرهنگی سخن میگویند در حالی که از نظر من مهاجمان اصلی به فرهنگ و هنر کشورمان مسئولان فرهنگی هستند که توان کار اجرایی در فرهنگ و هنر را ندارند.»[۱]
- «از سال ۷۳ که به صورت جدی وارد عرصه موسیقی شدم بیشتر گرایشاتم معطوف به ادبیات معاصر بودهاست به این معنی که موسیقی با کلام بر اساس کلام معاصر و موسیقی بی کلام بر اساس روایتهای تاریخی و موسیقی توصیفی در بعد گذشته تاریخی ایران بودهاست. این روند از زمانی که با زنده یاد ایرج بسطامی کار میکردم تا همکاری با دیگر خوانندههای صاحب نام این سرزمین وجود داشتهاست چرا که همواره به این موضوع فکر میکردم که بهتراست ما با شاعران زنده ای کار کنیم که در کنار ما زندگی میکنند و درد و غم را با ما حس میکنند.»
- «من روند آوازی ایران را طی میکنم و متأسفانه چیزی که مشاهده کردم دایره تکرار و ممیزی آموزش موسیقی یا همان خودسانسوری است که باعث ساخت کلیشههایی شده که به نظرم هنر نیست. این در حالی است که ما از همان ابتدا به خلاقیت احتیاج دارم چرا که همین خودسانسوریها و ماندن در دایره تکرار بود که آواز ما را به این سمت کشاندهاست؛ و ما میبینیم غیر از هنرمندان معدودی چون محمد رضا شجریان، علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی بقیه هنرمندان مشغول تقلید هستند.»
- «گرایش من موسیقی سمت فکر است چون اعتقاد دارم موسیقی ما در این سالها فقط موسیقی سرگرمکننده است در حالیکه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که به لحاظ فلسفه، معماری، ادبیات و بسیاری از گونههای فرهنگی آن دارای غنای فراوانی است که میتوان براساس آن در ساخت موسیقی متفکر و اندیشه ساز حرکت کرد.».[۲]
- «چه تکفیریست این خونِ به سینه نشسته از خواهشِ مردابِ سکوت /
- چشمانت را به مرگِ کوه خیره مکن
....
- لحظه را از زمان بگیر
- بِهل خونابِ مرداب، دامان شب را گرفته باشد
- لبخندِ کودکان شهر، زیباترین آهنگ زندگیست
- انسان نشانِ این زندگیست
- او که کُرنشِ تاریکی سر میدهد، به کشتنِ انسان و زندگی آمدهاست
- خدا خدای او را به باور منشین
- که گر آسمان هم رگ خدا بود، در درندگی رگِ آسمان درنگش نبود…
- به چهرههای شیطان نشسته در وجودشان بنگر!!!!!!
- دستی به ایمانت بکش
- لبخند آرامش را در تکرارش نقاشی کن
- شب خواهد رفت…
- دریا آبی میشود
- وقتی انسانها برای فهمیدن، کوه را باور کنند
- دریا را تماشا کنند
- جنگل را سبز بخواهند…
- آن روز، همه لبخندِ خدا میشوند
- برای درک زندگی…
- حسین پرنیا / برای حادثهٔ شوم هفدهم خرداد در تهران»[۳]