محمدجواد محبت
ظاهر
(تغییرمسیر از جواد محبت)
محمدجواد محبّت (۱۹۴۳، کرمانشاه-۲۰۲۳) آموزگار، شاعر و روزنامهنگار ایرانی است.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]تو خوبی، ای همهٔ خوبی، من از تو سرشارم | ز من مگیر عزیزا، که دوستت دارم | |
تو صاحب همه چیزی ومن به حق بیچیز | به جز مرا که بدین مرحمت سزاوارم | |
کسان به طاعت خود سرفراز و من تنها | بر آستان کریمت امید عفو آرم | |
دوام سابقهٔ لطف از کرم خوش است | خوش آنکه با تو بود متصل سر و کارم | |
به کرده را منگر، وز نکرده کمتر پرس | به فضل درگذران، چون امید آن دارم[۱] |
بیگانه اگر پای نهد خانهٔ کس | بندند بر او، به قهر و کین، راه نفس | |
دل خانهٔ توست ای خدای دو جهان | در خانه فقط خانهٔ خدا باید و بس[۱] |
از غیر خدای چشم بپوشی مردی | در راه رضای او بکوشی مردی | |
عشق است پیالهای لبالب از درد | لاجرعه پیاله را بنوشی مردی[۱] |
دربارهٔ او
[ویرایش]- «قریحهٔ شاعری و ذوق فطری جواد محبت، شاعر حساس و نازکخیال را بیشتر باید در قالب اشعار نوی او جستجو کرد که هرچه سروده نیکو بود؛ و زبان شعری مخصوصی دارد. یکی از بهترین اشعار نیمایی و لطیف و شورانگیز او منظومهٔ بلند فصلی از یادهاست. این منظومه در عین حال که بازگوکنندهٔ خاطرات گذشته شاعر است ولی جای جای آن، اندیشههای اجتماعی و دید سیاسی و مبارزاتی مردم آمیخته است. توصیف طبیعت در این منظومه عالی است و بیتردید فصلی از یادهای جواد محبت را باید به فهرست منظومههای شعر نو چون: پریای شاملو، صدای پای آب سپهری، آبی، خاکستری سیاه مصدق، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فروغ، افزود.»
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. چهارم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۳۱۵۶. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.