پرش به محتوا

پوشاک ایرانی

از ویکی‌گفتاورد
(تغییرمسیر از جامه وطنی ایرانی)

پوشاک ایرانی موضوع این صفحه است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «لباس به دلیل بار نمادینش، به مناقشه‌ای بی‌پایان در پهنهٔ فکری ما تبدیل شد؛ بحثی به ظاهر ساده و بی‌اهمیت به گواه تاریخ اما در حقیقت بسیار بنیادین.»
  • «متأسفانه بر اثر غلبه فرهنگ غرب جامعه ما در لباس پوشیدن دچار مشکلات بسیاری شده است.»
  • «برخی از لباس‌ها تصاویر نامناسبی دارد و یا خطوط لاتین در آن وجود دارد که نشان تهاجم فرهنگ بیگانه است و پوشیدن این لباس‌ها در شأن جوانان عزیز ما نیست.»
  • «بعضی از لباس‌ها نیز رنگ‌های ناجور و زننده‌ای دارند و لباس‌های رنگ باخته و احیاناً پاره که در میان بعضی معمول شده یکی دیگر از انحرافات فرهنگی پوشش اسلامی است.»
  • «برخی از لباس‌ها نیز به قدری تنگ است که فردی که آن را پوشیده قادر نیست به راحتی بنشیند، اینها لباس نیست، بلکه نوعی زندان است.»
  • «برخی از لباس‌ها نیز به گونه‌ای است که به صورت کامل بدن انسان را نمی‌پوشاند و مثلاً هنگامی که در مجلسی برای پذیرایی از مهمان کمی خم می‌شود بخش زیادی از بدن آنها نمایان می‌گردد و اسباب سخریه حاضران می‌شود.»
  • «بسیاری از این لباس‌ها از خارج می‌آید و تولیدکنندگان داخلی نیز از آن تقلید می‌کنند، آنها تهاجم کرده‌اند و متأسفانه ما هم پذیرفته‌ایم.»
  • «چرا باید جوان عزیز ما پوشیدن لباس پاره و رنگ و رو رفته را برای خود افتخار و شخصیت بداند؟»
  • «هیچ‌کس حق ندارد به من بگوید چه لباسی بپوش. حداقل تا زمانی که لباس من به نگاه عمومی جامعه آسیب نرساند.»
جامهٔ وطنی
از مادر وطن بشنیدم که می‌سرود      این پند جان‌فزا که بِه از دُرُّ و گوهر است
آن تن یافت که زیب و فر از جامهٔ وطن      در چشم من تنی است که با جان برابر است
محمدهاشم میرزا افسر [۴]

منابع

[ویرایش]
  1. «کت و شلوار: «باب همایون» در اوج». شرق. ۱۲ دی ۱۳۹۱. 
  2. «انتقاد حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی از پوشش‌های زننده در جامعه». پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حضرت آیةالله العظمی مکارم شیرازی مُدَّ ظِلهُ العالی. ۱۷ اردیبشهت ۱۳۹۳. 
  3. «روایت عبدالله موحد از ترک استودیوی تلویزیون برای این‌که گفته بودند کراواتش را باز کند». khabaronline.ir. ۴ دی ۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۰۴-۰۲-۲۰۱۷. 
  4. >پارسا تویسرکانی، عبدالرحمان. دیوان شیخ الرئیس افسر. نشر پارت، سلسله نشریات «ما»، چاپ دوم ۱۳۶۲.