پرش به محتوا

تجربه

از ویکی‌گفتاورد

تجربه (یا آزمودگی) در مفهوم همگانی به همه مهارت‌ها و دانسته‌ها، از برخی پدیده‌ها و موضوعات که ناشی از برخورد با آن موضوع و درگیری با آن پدیده در خلال دورانی معین است، گفته می‌شود. سلام ، تجربه را با تمام وجود پذیرفتن است که یقین نام دارد .

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «تجربه معلم سخت‌گیری است؛ او اول امتحان می‌کند و بعد درس می‌دهد.»
    • اسپودی تمز بدون منبع
  • «تجربه طبیب حاذقی است که پس از بیماری به ملاقات شخص می‌آید.»
  • «انسان‌ها به نسبت ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقلند نه نسبت به تجاربی که اندوخته‌اند.»
  • «یگانه ترجمان عالم طبیعت آزمایش است. پس باید همیشه به تجربه پرداخت و هر کار را به هزار شکل آزمود.»
  • «تجربه مدرسه خوبی است ولی افسوس که خرجش سنگین است.»
  • «فقط یک چراغ است که مرا هدایت می‌کند و آن چراغ تجربه است.»
    • پاتریک هنری بدون منبع
  • «آیا در دنیا کسی آنقدر عاقل است که از تجارب دیگران عبرت گیرد.»
  • تجربهٔ زیسته، پایهٔ هر موفقیتی است… تجربهٔ زیسته به‌خودی خود کتاب بزرگی است. برخی‌ها تحصیلات آکادمیک ندارند اما به شکل پراتیک (تجربی) خیلی حاذق‌تر از کسانی اند که بسیار کتاب خوانده‌اند.

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
تجربه
دارد.