پرش به محتوا

بیشعوری

از ویکی‌گفتاورد

بی‌شعوری با نام کامل بیشعوری: راهنمایی عملی شناخت و درمان خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت یک کتاب با موضوع خودیاوری به قلم خاویر کرمنت است که اولین‌بار در سال ۱۹۹۰ در آمریکا به چاپ رسید. مضمون کتاب طنز است و به «تجاوز حماقت‌آمیز اما آگاهانه به حقوق دیگران» در عصر معاصر اشاره دارد.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «دو شگفتی بزرگ جهان اهرام مصر و مجسمهٔ ابوالهول نیست؛ این است که اولاً چرا بیشعورها به خودشان اجازه می‌دهند که اینقدر نفرت‌انگیز رفتار کنند؟ و ثانیاً چرا از یادآوری این نکته اینقدر می‌رنجند؟»
  • «هرچقدر یک بیماری خطرناک‌تر و ضایع‌تر باشد، شناخت و مقابله با آن ضروری‌تر است. اما بیشعوری مهلک‌ترین عارضهٔ کل تاریخ بشریت است که تاکنون راهکار علمی برای درمان آن ارائه نشده است. بیشعوری حماقت نیست و بیشتر بیشعورها نه تنها احمق نیستند، بلکه نسبت به مردم عادی از هوش و استعداد بالاتری برخوردارند. خودخواهی، وقاحت و تعرض آگاهانه به حقوق دیگران که بن‌مایه‌های بیشعوری است، بیشتر از سوی کسانی اعمال می‌شود که از نظر هوش، معلومات، موقعیت اجتماعی و سیاسی و وضع مالی، اگر از عموم مردم بهتر نباشند، بدتر نیستند.»
  • «هر آدمی، چه پولدار و چه بی‌پول، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان ممکن است به بیشعوری مبتلا شود. نه باهوش بودن و نه کودن بودن، هیچ‌کدام مانع از ابتلا به این عارضه نمی‌شوند. به عبارت دیگر، بیشعوری مرضی است که می‌تواند هر کسی را در هر زمانی، بدون هیچ هشداری، آلوده کند.»
  • «بیشعورها همیشه در حکم معمایی برای دیگرانند. کارهایشان همان‌قدر متناقض و ناساز است که یک جوجه‌تیغی بخواهد بادکنک بفروشد. این مشکل پیش از هر چیز به خودفریبی و دمدمی مزاجی بیشعورها بازمی‌گردد.»
  • «بزرگ‌ترین معضل در کار کردن با بیشعورها، این است که محال است پا روی دم آدم‌ نگذارند. وقتی که همکار بی‌شعورتان بعضی از گزارش‌هایتان را می‌دزدد یا به رئیستان می‌گوید که احتمال دارد معتاد شده باشید، چه کار می‌توانید بکنید؟»
  • «سخت‌ترین مرحله در درمان و ترک بیشعوری همان مرحلهٔ نخست است؛ یعنی پذیرفتنِ بیشعور بودن. هیچ‌کس دوست ندارد قبول کند که بیشعور است و بنابراین لحظهٔ برداشتن نخستین گام، دردآور است. لحظه‌ای که رسیدن به آن، شهامت و ارادهٔ بالایی نیاز دارد.»
  • «بیشترین حجم نق را در دنیا بیشعورها تولید می‌کنند. بیشعورها در موارد زیر غر می‌زنند: وقتی که دیگران پولی به دست بیاورند؛ وقتی که خودشان پولی به دست بیاورند؛ دربارهٔ این واقعیت که باید برای امرار معاش کار کرد؛ دربارهٔ طول مدتی که بیکار شده‌اند؛ دربارهٔ هوا؛ دربارهٔ اقتصاد؛ به خاطر کم توجهی بچه‌هایشان به آنها؛ به خاطر پرتوقعی والدینشان؛ برای سیاست‌های جهانی؛ برای اینکه چرا به نظر نمی‌آید هیچ‌کس از آنها خوشش بیاید.»[۱]
  • «بی‌شعورها عاشق شراکتند و به همین دلیل بسیاری از چیزهایشان را با دیگران قسمت می‌کنند. مثلاً همیشه آماده اند که دیگران را در این جور چیزها شریک کنند:بدبختی هایشان؛ تقصیرها؛ تعهدات؛ نگاه کسالت بارشان به زندگی؛ اضطراب؛ نظراتشان؛ تبخالشان.»[۱]
  • «هر بیشعوری که خودش را اصلاح می‌کند، بیش از حد تصور به بهبود کیفیت زندگی بر روی کرهٔ زمین کمک می‌کند.»[۱]
  • «بیشعوری یک نوع اعتیاد است و مثل سایر اعتیادها به الکل و مواد مخدر یا وابستگی دارویی، اثرات سوء و زیانباری برای شخصِ معتاد و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند دارد. بدترین خصوصیت این اعتیاد آن است که بیشعورها ذره‌ای هم از بیشعوری‌شان آگاه نیستند.»[۱]
  • «هر کسی در شرایط ویژه‌ای می‌تواند وقیح باشد. همینکه آن شرایط از بین رفت، آدم معمولی به خود می‌آید و از وقاحتش پشیمان و سرافکنده می‌شود. اما یک بیشعور دنبال فراهم کردن شرایط دیگری می‌گردد. احساسات یک بیشعور تا زمانی که او در مسیر درمان و بهبودی قرار نگیرد، اصولاً غیرقابل جریحه‌دار شدن است.»[۱]
  • «بیشعورها همیشه وجود داشته‌اند و اکنون بیشتر از همیشه وجود دارند. تمام آنچه که دربارهٔ تاریخ بیشعوری باید دانست، همین است.»[۱]
  • «مانند بسیاری از بیماری‌ها، بیشعوری هم ممکن است به ارث برسد. بسیاری از بیشعورها این بیماری را از پدر یا مادرشان به ارث برده‌اند. البته بعضی از فرزندانِ افراد بیشعور آن‌چنان از رفتار بیشعوری والدینشان زده می‌شوند که از هر خصوصیت بیشعورانه اجتناب می‌کنند؛ اما بیشتر آنها به ویروس بیشعوری آلوده و مثل والدینِ عوضی‌شان می‌شوند.»[۱]
  • «بیشعورها کسانی هستند که فکر می‌کنند قانون در رابطه با آنها تعریف و معین می‌شود، و آنها تافته‌های جدابافته‌ای هستند که حق انجام هر کاری که اراده کنند را دارند.»[۱]
  • «بیشعوری مرضِ وقاحت و سوء‌استفاده از دیگران است. آدم بیشعور به همه گیر می‌دهد و از این بابت خوشحال و راضی است. آدم بیشعور دیگران را راحت نمی‌گذارد. او نق‌زدن مداوم و تحقیر و تمسخر دیگران را امری لازم می‌داند.»[۱]
  • «بیشعور کسی است که یک کار غلط را، به دلایل غلط و با روشی غلط، انجام می‌دهد.»[۱]
  • «برای درمان بیشعوری، صرفِ شهامت، سخت‌کوشی و خوش‌شانسی کافی نیست؛ بلکه لازمهٔ آن پاک‌شدن، برنامه‌ریزی مجدد برای زندگی و حرکت در مسیر جدید است. غرور باید جای خود را به فروتنی بدهد. گستاخی باید به وقار تبدیل شود. دلسوزی و شفقت جایگزین پستی و فرومایگی شوند و خشم نیز جای خود را به مهربانی بدهد. هیچ‌یک از این کارها میسر نمی‌شود؛ مگر اینکه آدم بیشعور ابزارهای لازم برای درمان را فراهم کند: ابزارهایی همچون مهارت‌های انسانی که روح را از زنجیر عادت‌های اشتباه رها کرده و او را یک انسان شرافتمند می‌کنند.»[۱]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ «جملات کتاب بیشعوری که باید بخوانید». بنوبوک. ۷ جولای ۲۰۲۳. بازبینی‌شده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴. 

منابع

[ویرایش]
  • کرمنت، خاویر. بیشعوری: راهنمایی عملی شناخت و درمان خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت. ترجمهٔ محمود فرجامی. چاپ اول. تهران: انتشارات تیسا، ۱۳۹۳. شابک ‎۹۷۸۶۰۰۷۲۱۲۰۶۶. 

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
بیشعوری
دارد.