اصغر الهی
ظاهر
اصغر الهی (۱۳۲۳ مشهد - ۱۲ خرداد ۱۳۹۱ تهران) نویسندهٔ ایرانی بود.
گفتاوردها
[ویرایش]سال مرگی
[ویرایش]- «زنها را همیشه به اسارت میبرند. سده هاست در اسارت زندگی کردهایم و میکنیم. برای آنکه خودم را باور کنم، نقاشی کردم. آهنگ ساختم. فیلم درست کردم. حالا میبینم مثل همهٔ زنها فقط باید گریه کنم تا خودم را باور کنم.»[۱]
- «هیچکس نمیتواند خواب و رویاهای آدم را روی بوم نقاشی بریزد. آرزوی زنده ماندن را هم نمیتواند روی تابلو، یا حتی کاغذ سفیدی نشان بدهد. آرزوی ماندن درست در لحظه ای که مرگ از در و دیوار تو میآید، از لای لتهای بستهٔ درها، پنجرهها، از بوی گل یاس، از برگهای شمعدانی، از دسته گلی میآید که تو آورده بودی.»
- «انگار همین دیروز بود. نشسته بودم کنار جوی آب. آب جوی جم نمیخورد. لایه ای از خاک و خاشاک روی آن بود. قورباغه ای از کنار دستم پرید. ترسیدم. داشتم برای خودم از گل و شن خانه میساختم، خانه ای دو طبقه. دو اتاق تو در تو، با ایوانی نرده کشی شده با چوب و زنی در آن. آن زن تو بودی، ایستاده بودی پشت پنجره ای.»
منابع
[ویرایش]- ↑ اصغر الهی، سال مرگی، انتشارات چشمه، ۱۳۹۵.