اسکندر ختلانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اسکندر ختلانی شاعر و روزنامهنگار برجسته فارسی زبان از کشور تاجیکستان.
آشکار بیا[ویرایش]
سحرگهی به سراغم به این دیار بیا | شبی بسان نسیم ستاره زار بیا | |
اگر نیایی خوشدل، صفای خنده به لب | به داغ و درد بیا، زار و سوگوار بیا | |
گیاه خشک کویرم، نشسته بر سر سنگ | به گامهای سپیدت چو رودبار بیا | |
به راه آمدنت هر کجاست خانهٔ من | یکی دو بار نیا، صد هزار بار بیا | |
چو راز عشق سر انجام آشکار شود | بخیز و پرده برانداز و آشکار بیا |
هزار خراسان[ویرایش]
در خون من غرور نیاکان نهفته است | خشم و ستیز رستم دستان نهفته است | |
در تنگنای سینهٔ حسرت کشیدهام | گهوارهٔ بصیرت مردان نهفته است | |
خاک مرا جزیرهٔ خشکی کمان مبر | دریای بی کران و خروشان نهفته است | |
خالی دل مرا تو ز تاب و توان مدان | شیر ژیان میان نیستان نهفته است | |
پنداشتی که ریشهٔ پیوند من گسست | در سینهام هزار خراسان نهفتهاست. |
پیوند به بیرون[ویرایش]
![]() |