اسماعیل آشتیانی
ظاهر
اسماعیل آشتیانی (۱۸۹۲، تهران - ۳۰ آوریل ۱۹۷۰، تهران) نقاش، شاعر و ادیب ایرانی؛ شاگرد کمالالملک بود.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]فسرد آنچه مرا جوانی بود | نبود آتش بل آب زندگانی بود | |
نه خود زمین که فلک هم به کام من میگشت | که دور عمر مرا دور کامرانی بود | |
نه فکر موی سپیدم به سر نه روز سیاه | که روزگار به چشم من ارغوانی بود | |
قویترین کس پهلو تهی نمود از من | که درد و بازوی من زور پهلوانی بود | |
غم زمانه ندانستمی و جور فلک | هر آنچه بود خوشی بود و شادمانی بود | |
همی طپید دلم از نگاه چشم کبود | که همچو تیر بلا بود و آسمانی بود | |
همیشهام سر و سرّی به نوجوانان نیز | چنانکه افتد و دانی به نوجوانی بود | |
همیشه بود بساطم چو گلستان رنگین | که گلعذاری پیشم به میهمانی بود | |
لب از تحسّر اکنون همی گزم کاین لب | همیشهام به لبی همچو لعل کانی بود | |
چه گویمت که من الماء کلُّ شیء حیٌّ | جوانی است که چون آب زندگانی بود[۱] |
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. سوم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۱۹۴۹. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.