احمد بیگدلی
ظاهر
احمد بیگدلی (۱۳۲۴ - ۱۳۹۳) نویسندهٔ ایرانی.
گفتاوردها
[ویرایش]- «هر کسی کتاب هایم را بخرد پشیمان نمیشود. ممکن است کسی از فرم و تکنیک داستانهای من که به شکل پسامدرن است دلگیر شود، اما از نثر شاعرانه من لذت میبرد.»[۱]
- «دو نمایشنامه از مجموعه نمایشنامههای جدیدم تاکنون چند بار به غارت رفته است. هر کسی آمده یک اسمی روی آن گذاشته و به نام خود اجرایشان کرده است. من بارها دیدهام که در یک کار نمایشی اثر من را برداشتهاند و نام برخی شخصیتهایش را تغییر دادهاند و در همین تهران هم اجرایش کردهاند و هیچگاه هم اسمی از من برده نشده است. اینها نهایت بی انصافی است. اگر اینطوری باشد باید به نویسندگانی که زبان انگلیسی بلدند شک کرد چون احتمالاً داستانهای آن سوی آب را میخوانند و اسامی را اداپته کرده و به نام خودشان به خورد ما میدهند.»[۲]
- «من در یک شهرستان کوچک کنار یک کلان شهر زندگی میکنم و نمیتوانم در بازیهایی که اینجا در تهران به اسم لابی صورت میگیرد حضور داشته باشم. من ناراحتی قلبی دارم و فشار خونم دائماً من را رو به مرگ میبرد. عدم تعادل وحشتناک فشار خون خبر خوبی برای من نیست اما من اصلاً دوست ندارم بمیرم. با خدا هم قرار و مدار گذاشتم که اجازه بدهد به کارهایم برسم. هنوز خیلی کار نانوشته دارم که باید بنویسمشان و هنوز به افتخاراتی که شایستهشان هستند نرسیدم.»[۳]
«آیا خبر مرگ، خوشایندی دارد؟ برای بسیاری کسان گفتنش، دشوار است. نه آنهایی که عادت کردهاند و دل گفتنش را دارند. نهاینکه دلشان سخت باشد یا از جنس سنگ، نه. زبان سربی هم میتواند این دوکلمه را بگوید. برای من، تحملش آسان نیست. شنیدن خبر مرگ را میگویم.»[۴]