ریچارد رورتی
ظاهر
ریچارد رورتی(به انگلیسی: Richard Rorty) (زادهٔ ۴ اکتبر ۱۹۳۱ – درگذشتهٔ ۸ ژوئن ۲۰۰۷)، از مهمترین فیلسوفان تحلیلیِ آمریکایی است.
دارای منبع
[ویرایش]- «اسلام با تروریسم به همان اندازه رابطه دارد که مافیا با مسیحیت.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «اگر پایه محکمی در فلسفه تحلیلی پیدا نمیکردم هرگز نمیتوانستم به اهمیتِ کارِ «ویلفرد سلارز» و «دانالد دیویدسن» پیببرم و درنتیجه بازهم همیشه غبطه میخوردم.»
- نگرش تاریخی و فلسفه تحلیلی، (ص. ۵۵)
- «اگر ما از خواندنِ کتابهای کانونی فلسفه دست بکشیم، آگاهیمان نسبت به نیروهایی که ما را قادر ساخته به شیوه کنونی بیندیشیم و صحبت کنیم، کم و کمتر خواهد شد. آن وقت نخواهیم توانست وجوهِ احتمالی حیاتِ اجتماعی (کانتینینسی) مان را درک کنیم؛ نخواهیم توانست «آیرونیست» (واروناندیش) بههمان معنیای که من بکار میبرم باشیم.»
- Contingency، Irony، and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹
- «اگر ما چیزی هم از اسلام باید بیاموزیم آنچیز درس آزادی و عدالت اجتماعی نخواهد بود؛ ما خود در این مقوله کارشناس و خبره هستیم.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «اگر همه آن کلاسیکهای فلسفه را دستجمعی نخوانده بودم هرگز نمیتوانستم از هگل و هایدگر سر دربیاورم و [در نتیجه] همیشه غبطه میخوردم.»
- نگرش تاریخی و فلسفه تحلیلی، (ص. ۵۵)
- «ایالات متحده شهرکسازی اسراییل را به این دلیل تأیید کرد زیرا یهودیان در محافل سیاسی آمریکا از قدرتی فراوان برخوردارند و اسراییل در واشنگتن اعمال نفوذ میکند.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «این مدعای دیوییوار، ابنای بشر را به گونه فرزندان زمان و مکان خود ترسیم میکند؛ بدون هیچگونه محدودیت یا اهمیت مابعدالطبیعی یا زیستشناختی در خصوص شکلپذیری آنها.»
- فلسفه و امید اجتماعی، (ص. ۵۷)
- «بهرغم سرخوردگی نسبتاً زودرسام از افلاطونگرایی، بسیار خشنودم که همه آن سالها را صرف خواندن کتابهای فلسفی کردم. زیرا نکتهای آموختم که به نظرم هنوز مهم است: بیاعتمادی به تکبر فکری که در اصل مرا به خواندن آن کتابها هدایت کرد. اگر همه آن کتابها را نخوانده بودم، هیچگاه نمیتوانستم از جستجوی آنچه دریدا آن را «حضوری کامل فراسوی دامنهٔ بازی» مینامد، به قصد بینشی ملخص و خودبسا، قابل فهم و توجیهگر خود باشد، دست بردارم.»
- فلسفه و امید اجتماعی، (ص. ۶۴)
- «درحالی که بسیاری از روشنفکرانی که گرایش دینی دارند، به آن چیزی میآویزند که او را «مابعدالطبیعهای فردی» مینامد، کارتر یکی از اعضای کلیسای پروتستان، دین را به عنوان سنت عبادت گروهی تعریف میکند.»
- فلسفه و امید اجتماعی، (ص. ۲۴۵)
- «در حرف، دارای جامعهای دموکرات اما در عمل از یک سیستم امنیتی-ملی که حاکم بر جامعه است برخورداریم، این دولت تصمیمات خود را در پشت پرده اتخاذ کرده و از هرگونه بحث و نظرخواهی خودداری مینماید. ما امیدواریم و دعا میکنیم که این دولت عقلش را از دست نداده باشد ولی هیچگونه تضمینی نمیتوانیم بدهیم.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «شعار من این است: اگر هوای آزادی را داشته باشی، حقیقت هوای خودش را خواهد داشت. گفته من مبتنی بر حقیقت، گفتهای است که جمعی از مردمِ آزاد و آزاده برسرِ حقیقت بودنش توافق کردهاند. اگر ما زحمتِ برقراریِ آزادی سیاسی را بکشیم، حقیقت هم خودش به عنوان پاداش نصیبمان میشود.»
- Take Care of Freedom and Truth Will Take Care of itself، (ص. ۵۸)
- «فیلسوف، مناسبترین توصیف برای کسی است که نقشه فرهنگ را از نو ترسیم میکند - کسی که در باب اندیشیدن پیرامون رابطه میان حوزههای گوناگون گسترده فعالیت بشر، راهی نو و نویدبخش به ما پیشنهاد میدهد.»
- فلسفه و امید اجتماعی، (ص. ۲۵۱)
- «کسی که تحمل حتی یک بحث دربارهٔ سیاست بینالمللی را نداشته باشد نمیتواند مدعی دموکراسی باشد.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «مشکل ما اینست که دولت آمریکا بلاانقطاع دروغ میگوید؛ در دوران جنگ سرد دربارهٔ عملکردش سکوت میکرد ولی حالا بااین خطر مواجهایم که همین فردا بغداد را بمباران کنند و برای مشروعیت عملکرد خود گزارش سازمانهای امنیتی را به ما ارایه میکنند که ما هم از صحت و سقم آن بیخبریم.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «من امیدوار بودم که اروپاییان در سال ۱۹۹۳ میلادی در اسلو به روشنی اعلام میکردند که مخالف با توسعه بیشتر شهرکهای اسراییلی هستیم و از آمریکا بخواهند که از حمایت بیشتر اسراییل دست بکشد.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «من با فرضیهٔ جنگ محق موافق نیستم، به عقیدهٔ من جنگ یا ضروری است یا غیرضروری؛ جنگ علیه هیتلر ضروری بود اما علیه ویتنام لزومی نداشت.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «من نمیفهمم چرا رأیدهندگان آمریکایی نمیتوانند بر خودخواهیها و آزمندیهاشان فائق شوند. کاش خود من میتوانستم. کشورِ من از بیشترین قدرت و بیشترین ثروت بهره برده و از این قدرت و ثروت هرگز برای کمکردن از درد و ادبارِ انسانی استفاده نکرده است. به نظر من این یک تراژدی بزرگ است.»
- رورتی و دموکراسی آمریکایی، (ص. ۱۰۲) - به نقل از بیبیسی، عبدی کلانتری
- «مواد این آییننامه، آثار متافیزیکباوران بزرگ، کوششهایی مرسوم برای تغییرناپذیر انگاشتن و یکپارچه دیدن همهچیزند. متافیزیکباوران میکوشند معضل تعدد نمودها را حل کنند بهامید آنکه، با نگریستن از فراز بلندیها، وحدتی ناگهانی پدیدار شود؛ وحدتی که نشانه یافتن چیز واقعیای است که ورای نمودها میایستد و آنها را پدیدمیآورد.»
- Contingency، Irony، and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹
- «هرگاه فاجعهای مانند یازدهم سپتامبر یا وجود سلاح بیولوژیکی در عراق یا کشتار مردم در رواندا اتفاق میافتد باید وزرای امورخارجهٔ اروپا اجتماع کنند و یک موضع اروپایی اتخاذ و اختلاف نظر خود را با آمریکا اعلام نمایند. اروپا از قدرت و اعتبار خود بهره نمیگیرد و این عادت ناپسند، که سیاستمداران و روشنفکران اروپایی منتظرند که آمریکاییها بازهم دست به کار احمقانهای بزنند و سپس اعلام کنند که ما بهتر انجام میدهیم، از همینجا ناشی میشود و این خود کمال بیمسؤلیتی است.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
دربارهٔ او
[ویرایش]- «من رورتی را تحسین میکنم که موقعیتاش را خوب درمییابد، ساده حرف میزند، نمیخواهد پرطمطراق باشد تا مهم جلوه کند و راحت و سرراست و بیواهمه حرف میزند و بلد است طنزی هم چاشنی حرفهایش بکند. اگر همین سادگی رفتار و بیتکلفی رورتی، فخر نفروختناش، موقعیتشناسیاش و ... را یاد بگیریم، ببینیم که مهمترین فیلسوف زنده آمریکا اصلأ آن تبختر برخی افرادِ دست دوم ما را ندارد، این سفر او به ایران برایمان به قدر کافی سودمند بوده است. رورتی نشان داد که روشنفکر مدرنِ هوشمندی است و ما نشان دادیم که ابهت برایمان بسیار بیش از فکرکردن، مسئلهحلکردن و طبیعیبودن اهمیت دارد. ظاهرأ مشکلِ ما همان «حسرتِ انزوای فلسفی» است!»
- خشایار دیهیمی، از ریچارد رورتی چه میتوانیم بیاموزیم؟ ۱۳۸۳/ ۲۰۰۴
پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |