ابوالفرج رونی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
*لب الالباب عوفی |
*لب الالباب عوفی |
||
*تاریخ ادبیات،صفا |
*تاریخ ادبیات،صفا |
||
{{الگو:شاعران اهل نیشابور}} |
|||
[[رده:شاعران اهل نیشابور]] |
[[رده:شاعران اهل نیشابور]] |
||
[[رده:اهالی نیشابور]] |
[[رده:اهالی نیشابور]] |
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۹
ابوالفرج رونیاز شاعران قرن پنجم و ششم هجری قمری.او را لاهوری هم گفته اند.
اشعار
جشن فرخنده فروردین است | روز بازار گل و نسرین است | |
آب،چون آتش عود افروز است | باد، چون خاک عبیر آگین است | |
باغ پیراسته گلزار بهشت | گلبن آراسته حورالعین است | |
برج ثور است مگر شاخ سمن | که گلشن را شَبَه و پروین است | |
گرد بستان ز فروغ لاله | گلبن آراسته حورالعین است | |
آب چین یافته در حوض از باد | همچو پرگار حریر چین است | |
بط چینی که ستادست در او | چون پیاده است که با نعلین است | |
به چه ماند به عروس عالم | که سبک روح و گران کابین است |
با اهل خِرَد،جهان به کین است | مرد هنری،از آن غمین است | |
آن کو ببر خِرَد مهین است | زین ارزاق بی خِرَد کهین است |
بر هر که نشانی از هنر است | با محنت و رنج،همنشین است | |
آزاده همیشه خود بر این بود | تا کینه ی گنبد برین است... |
چو است که عشق از دل و تن خیزد | زو بر دل و تن،هَزار شیون خیزد | |
آری بخورد زنگ همی آهن را | هرچند که زنگ هم ز آهن خیزد |
تا یک نفس از حیات باقی است مرا | در سر هوس شراب و ساقی است مرا | |
کاری که من اختیار کردم این بود | باقی همه کار اتفاقی است مرا |
هر تیر که در جعبه ی افلاک بُوَد | آماج گهش این دل غمناک بُوَد | |
تا چرخ،چنین ظالم و بی باک بُوَد | آسوده کسی هست که در خاک بُوَد |
منابع
- آتشکده آذر،از آذر
- نیشابور شهر قملدان های مرصّع،فریدون گرایلی
- تاریخ گزیده،حمدالله مستوفی
- مجمع الفصحای هدایت
- هفت اقلیم امین احمد رازی
- لب الالباب عوفی
- تاریخ ادبیات،صفا