مه ۱۹۶۸ فرانسه
ظاهر
جنبش دانشجویی-کارگری مه ۱۹۶۸ فرانسه به مجموعه حوادثی اطلاق میشود که در طول ۴ هفته در ماه مه سال ۱۹۶۸ در فرانسه رخ داد، نقطه اوج این جنبش در فاصله یک هفتهای سوم تا دهم ماه مه به وقوع پیوست، خیزشی که از اعتراض یک گروه دانشجویی شروع شده بود، میلیونها نفر از مردم شهرنشین فرانسه را به میدان مبارزه کشاند.
گفتاوردها دربارهٔ آن
[ویرایش]- «اتفاق مذکور این بار نه در سیاست که در آکادمی رخ داد، از طریق شیوه نوینی از تدریس. آن موقع من در دانشگاه سوربن ادبیات میخواندم؛ دپارتمان ادبیات قواعد آکادمیک بسیار صلبی داشت. اساتید آنجا فکر میکردند مدرنیته در پایان قرن نوزدهم متوقف شده. دانشجویانی چون من که با رمان نو آشنا شده بودند و رویکردهای تازهای نظیر رویکرد بارت و فوکو را کشف کرده بودند، علیه آن شیوه منسوخ و نخ نمای تدریس شوریدند. به هیچ وجه نمیشد سر کلاس دربارهٔ رمان نو حرف زد. آن موقع در دانشگاه حتی مارسل پروست نمیخواندیم. در سال ۶۷–۱۹۶۸ کمکم احساس کردیم که خودمان از اساتید بهتریم، به خصوص از اساتید زبانشناسی که از افرادی که ما قبول داشتیم مثل یاکوبسون و لوی استروس بدشان میآمد. عجیب آنکه ما به دنبال معلمان خوب بودیم- استادانی حقیقی، نه معلمان معمولی و مبتذلی که تا ابد همان درسهای تکراری را ارائه میدادند. با این همه، چیزی به نام تفکر مه ۶۸ وجود نداشت؛ این تفکر پس از رخداد ساخته و پرداخته شد.»
- «برای من، بالاتر از همه مه ۶۸ فرصتی بود برای خلاص شدن از شر معلمان بد.»
- «آنچه فوکو، دریدا و تمامی نمایندگان تفکر مه ۶۸ در اختیار ما میگذاشتند این تصور بود که میتوان به کمک نظریههای سوبژکتیویته نظام کمونیستی را به نقد کشید.»
- «شاهد جنبشی هستیم که رفته رفته همه چیز را از بیخ و بن به سمت جناح راست حرکت میدهد. با ظهور پوپولیسم، مردم امروزه بیشتر به سمت مارین لوپن حرکت میکنند تا چپ رادیکال؛ و تظاهرات اعتراضی علیه ازدواج برابر هیچ شباهتی به مه ۶۸ ندارد؛ این معترضان حتی تلاش هم نمیکنند تا از فضای زیباشناختی مه ۶۸ تقلید کنند. تظاهرات مه ۶۸ بُعدی بینهایت زیباشناختی و جشن مانند و زبانی بسیار زیبا داشت.»
- «این جنبش شورشی فکری علیه دانشگاههای متحجری بود که با فضاهای فکری فوقالعاده بارور هیچ سنخیتی نداشتند... دانشگاه رسمی در مواجهه با ظهور این جهان نو چون نهادی صلب و منسوخ به نظر میرسید که در گذشته گیر کرده بود. مشخصه جنبش مه ۶۸ این بود که شور و شوق زیادی برای کسب دانش داشت. همه این پژواکها به این شور و شوق نظری بازتابی گسترده میبخشیدند، چراکه روحی شدیداً دموکراتیک (ultra-democratic) به آن جان میبخشید.»
- «مه ۶۸ یک شکست سیاسی و فاقد هرگونه پیامد عملی بی واسطه بود. یادمان باشد که در انتخابات ۱۹۶۹ در پی کناره گیری ژنرال دوگل، جناح چپ شکست خورد. اما این شکست سیاسی با پیروزی فرهنگی و اجتماعی چشمگیری همراه بود: روح مه ۶۸ در جامعه فرانسه نفوذ کرد و آن را دگرگون ساخت.»
منابع
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |