پرش به محتوا

طیب صالح

از ویکی‌گفتاورد

طیِّب صالح (به عربی: الطیب صالح) (زادهٔ ۱۲ ژوئیه ۱۹۲۹ درگذشت– ۱۸ فوریه ۲۰۰۹) نویسنده سودانی بود.

«زندگی می‌کنم، چون چند نفری هستند که می‌خواهم هرچه بیشتر نزدشان بمانم و کارهایی دارم که باید انجام بدهم. به من چه که زندگی معنا دارد یا نه. اگر نتوانم ببخشم، سعی می‌کنم فراموش کنم. به زور و کلک زندگی می‌کنم.»

گفتاوردها

[ویرایش]

فصل مهاجرت به شمال

[ویرایش]
  • «این خانه‌های حاشیهٔ بیابان انگار چنان است که قومی سال‌ها پیش می‌خواست اینجا مستقر شود، اما از این کار دست شست و به عجله راه سفر در پیش گرفت. چیزهایی اینجا شروع می‌شود و چیزهایی تمام می‌شود. در اوج گرمای بیابان نفخهٔ نرم و نازکی از نسیم خنک از جانب رود می‌وزد و به تریشه‌ای از حقیقت در دنیای مالامال از دورغ می‌ماند. صدای آدم‌ها، پرندگان و چارپایان چون نجوای آهسته‌ای دم گوش است و پت‌پت مدام موتور آب حساس محال را تقویت می‌کند؛ و رود، رودی که اگر نبود نه آغازی بود و نه انجامی، بی‌اعتنا به دنیا و مافیها به سوی شمال روان است؛ اگر کوهی سرراهش قرار گیرد به سوی شرق می‌پیچد؛ اگر به درهٔ عمیقی برسد به سمت غرب می‌رود؛ اما دیر یا زود در مسیر سفر بی‌بازگشت خود به سوی دریا در شمال روانه می‌شود…»[۱]
  • «زندگی سرشار از درد است، اما ما باید خوشبین باشیم و با شجاعت با آن روبرو شویم.»
  • «به گذشته چسبیدن دردی دوا نمی‌کند.»
  • «و آنکو که نیکی بپروراند، جوجه مرغ‌های شادی را پرواز دهد و آن کس که تخم بدی بپاشد، درختی به بار می‌آورد پر از تیغ و خار اندوه با میوهٔ حسرت. خداوند رحمت خود را شامل حال کسانی می‌کند که خطا پوشند و به ظواهر اشیا و امور نظر نمی‌کنند.»
  • «زندگی می‌کنم، چون چند نفری هستند که می‌خواهم هرچه بیشتر نزدشان بمانم و کارهایی دارم که باید انجام بدهم. به من چه که زندگی معنا دارد یا نه. اگر نتوانم ببخشم، سعی می‌کنم فراموش کنم. به زور و کلک زندگی می‌کنم.»

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
طیب صالح
دارد.
  1. طیب صالح، فصل مهاجرت به شمال، ترجمهٔ مهدی غبرایی، انتشارات پوینده، ۱۳۹۱.