شهرام ناظری

از ویکی‌گفتاورد

شهرام ناظری (۱۳۲۸ / ۱۹۵۰م)، خواننده، موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و آموزگار موسیقی ایرانی.

گفتاوردها[ویرایش]

  • «متأسفانه نسل جدید وقیح است، این نسل سرقت می‌کند و به دزدی از فکر دیگران مشغول است. من این موضوع را به وضوح دیده‌ام، هر فردی چهار جلسه ردیف موسیقی یادگرفته است و احساس می‌کند صدایی دارد، طوری خود را در جامعه معرفی می‌کند که گویی از علی اکبر شهنازی بالاتر و برتر است… این روند برای هنر خوب نیست چرا که استمرار همین فضاست که به هنر آسیب می‌رساند.»[۱]
  • «این روزها جوانانی را می‌بینیم که کاملاً در خدمتِ تقلید هستند و البتّه گناهی هم ندارند، چون چیزی را به آنها یاد ندادند که بخواهیم از آنها توقع داشته باشیم..»[۲]
  • «من متعلق به منطقه‌ای هستم در جوار بیستون و دالاهو. جایی که موسیقی و ساز به چشم یک پدیده آسمانی و آئینی نگریسته می‌شود به همین دلیل برای دست زدن به ساز، وضو می‌گیرند و آن را پاکیزه نگه می‌دارند.»
  • «اعتقاد دارم که هر کسی باید به موسیقی اصیل خود که سرچشمه‌های هنری دارد با فرهنگ و دیدگاه خود نگاه کند تا قدرت پرواز داشته باشد.»
  • «هنرمند واقعی کسی است که برای مردم کار می‌کند اما با مطالعه در اجتماع و فرهنگ از آن‌ها، نفسی تازه و حرکتی رو به رشد را می‌گیرد و به راه خود ادامه می‌دهد.»
  • «تمام تلاش خود را می‌کنیم که موسیقی سنتی را حفظ کنیم. شما از پشت پرده موسیقی خبر ندارید بارها پیشنهاد شده که بیا و این ۱۰۰ میلیون را بگیر و آثاری از دلکش و پوران را بخوان من هم می‌گویم اگر ۱۰۰ میلیارد هم که بدهید نمی‌خوانم، راه من و هدف امثال من مشخص است، وظیفهٔ هنرمند خلق اثر است نه تکرار و بازخوانی آثار هنرمندان دیگر .»
  • «برایمان تازگی ندارد که کنسرت دهیم، عده‌ای بریزند، سازها را بشکنند، ما را ببرند و یا همان‌جا کتکمان بزنند و ما لت و پار برگردیم.»
  • «خلق یک قطعه، تنها به تکنیک و آهنگساز و… وابسته نیست، بلکه عشق هم می‌خواهد که این صدا را تراوش دهد. اگر شما صدایی را دوست ندارید به معنای آن است که در آن صدا همه چیز هست اما عشق نیست.»
  • «احساسم بر این است که هنوز یک بی‌فرهنگی نسبتاً مطلق حاکم است، اما روح تمدن بیداری که در ذره ذرهٔ وجود هر ایرانی و «ژن» آنها وجود دارد گاهی حضور خود را در صحنه‌ها به گونه‌ای نشان می‌دهد که همه را متعجب می‌کند.»
  • «به طور کلی، تقریبا موسیقی ایران متاسفانه در مقایسه با دیگر موسیقی های شرق، کمتر توانسته است خودش را در محافل بین المللی نشان دهد. شما الآن می بینید که بیشتر از نیم قرن است که موسیقی هند تاثیر بسیار گسترده ای از جنبه های مختلف روانشناسی، درون گرایانه، مکاتب مختلف، دیدگاه های بشری و عرفانی روی غرب بگذارد، تاثیری که بسیار قوی بوده است. حتی موسیقی های کشورهای دیگری مثل پاکستان هم در مقایسه با ایران موفق تر بوده است. نگاه که می کنید، می بینید قوالان پاکستان بیشتر از موسیقیدانان ایرانی توانسته اند در موسیقی دنیا یا غرب تاثیرگذار باشند. حتی موسیقی اعراب و ترک ها هم اقبال بیشتری از موسیقی ما داشته اند. کلا موسیقی سنتی ما و ذهنیت موسیقیدانان سنتی ما بسیار محلی است و بسیار بسته، داخل مرز و محدود فکر می کنند.».[۴]

دربارهٔ او[ویرایش]

  • «به‌کاربردن لفظ شوالیه برای هنرمند ایرانی یعنی توهین به کشوری که در آن حافظ، فردوسی، مولانا، خیام و سعدی هست، یعنی توهین به خیلی از ارزش‌های دیگر… آیا این ناشی از یک نوع حقارت ملی نیست که در وصف یک موسیقی‌دان، همکاران شما بنویسند شوالیه آواز ایران؟ وقتی می‌نویسیم شهرام ناظری، همین نام برای توصیف همه‌چیز کافی است.»
  • «من به شهرام ناظری پیشنهاد کردم آثاری را که مردم با آن‌ها خاطره دارند دوباره اجرا کنیم اما نشد؛ البته من دوست دارم با جوان‌ها کار کنم حتی زمانی که کارهایم را به شهرام ناظری دادم او هنرمندی جوان بود.»[۶]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ

منابع[ویرایش]