خاویر ماریاس
ظاهر
خاویر ماریاس (انگلیسی: Javier Marías؛ زادهٔ ۲۰ سپتامبر ۱۹۵۱) یک رماننویس، مترجم و ستوننویس روزنامه اهل اسپانیا است.
گفتاوردها
[ویرایش]قلبی به این سپیدی
[ویرایش]- «هر زمانی داستانهای خودش را دارد و اگر زمانش بگذرد، بهتر است هیچ وقت دربارهاش حرف نزنی. هر چیزی زمان خودش را دارد، وقتش که بگذرد مناسبتش را از دست میدهد. به چیزهایی که زمان شان گذشته اعتقادی ندارم، همه چیز منتظر است تا ما آنها را فرا بخوانیم. به علاوه، هر کسی دوست دارد داستان خودش را تعریف کند، حتی آنهایی که قصه ندارند. با این که داستانها با هم فرق دارند اما معنیشان یکی است.»
مرد است و احساسش
[ویرایش]- «شاید درست نباشد خوابهایم را برایتان تعریف کنم. خوابهای من قدیمیاند و از مدافتاده. خوابهایی که بیشتر مناسب یک پسربچهاند تا مردی بزرگسال. خوابهایی همزمان مفصل و دقیق، آسوده و پررنگ، مثل خوابهای روحی خیالباف، اما ذاتاً ساده و بسیار منظم. خوابهایی که با گذشت زمان خستهکننده میشوند، چون کسی که آنها را میبیند همیشه قبل از پایانشان از خواب میپرد. انگار نیروی رؤیا با نمایش آنهمه جزئیات فرسودهشده و بیننده کنجکاوی خود را برای نتیجه نهایی از دست میدهد. انگار خواب دیدن دیگر تنها کار بینقص و بیهدفی است که باقی مانده است. این است که هیچوقت نمیدانم خوابهایم چطور پایان مییابند و چون میدانم که نه پندی در آنهاست نه پایانی، شاید درست نباشد که تعریفشان کنم، اما عجیب به نظرم هم خلاقند و هم ملموس.»[۱]
- «نمیخواهم مثل یک ابله بمیرم و از آن جا که روزی از روزها چارهای جز مردن نخواهم داشت، میخواهم بیش از هرچیز تا آنجا که میتوانم سعی کنم به خوبی ترتیب این یکچیز قطعی و لاعلاج را بدهم و بهخصوص میخواهم شیوهٔ مردنم را طوری درست تنظیم کنم، چون شیوهٔ مردن آدم چندان قطعی و لاعلاج نیست. پس باید به فکر شیوهٔ مردن خود بود و بدینمنظور باید به فکر شیوهٔ زیستن بود، زیرا اگر چه این خود به محض این که تمام شود یا جای خود را به دیگری بدهد دیگر هیچچیز نیست، اما در پایان تنها چیزی است که تعیین میکند که فرد به مرگ یک ابله مردهاست یا یک مرگ کاملاً قابل قبول.»
منابع
[ویرایش]- ↑ خاویر ماریاس، مرد است و احساسش، ترجمهٔ پریسا شبانی داریانی، انتشارات افق، ۱۳۹۲.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |