گرسنگی (رمان)
ظاهر
گرسنگی (به نروژی: Sult) نام رمانی از کنوت هامسون رمان نویس مطرح نروژی است. این رمان به شکل کتاب در ۱۸۹۰ و پیشتر به صورت دنباله دار در مجله ای در ۱۸۸۸ چاپ شد.
گفتاوردها
[ویرایش]- «یه بار دیگه هم قسر دررفته بودم. هر روز غذا داشتم بخورم، روحیه پیدا کرده بودم و مینشستم یه ریز کار میکردم. روی سه چهار تا مقاله کار میکردم و احساس میکردم هر جرقه ای، هر فکری که به نظرم می رسه، نیروی دماغی منو تحلیل میبره. در عین حال، به نظرم میرسید که دستم از هر وقت دیگه روانتر شده. اون مقالهای رو که اون همه به خاطرش رنج برده بودم و امید بهش بسته بودم، سردبیر برگردوند. من هم، بدون این که دوباره بخونمش، با احساس خشم و توهین، بی درنگ پارهپارش کردم. قصد داشتم در آینده یه روزنامهٔ دیگه رو هم زیر سر بذارم تا دستم بازتر باشه.»[۱]
- «بلاهایی که به سرم اومده بود، اثر خودشونو گذاشته بودن؛ خیلی از موهام داشت میریخت. سردردها هم ناراحتیهای زیادی برام درست میکرد، به خصوص صبحها که از خواب بیدار میشدم. ناراحتی عصبی هم که از سابق داشتم سر جای خودش بود. روزها مینشستم و با دستهای کهنه پیچ مینوشتم؛ چون آنقدر حساس شده بودن که نفسم بهشون میخورد، احساس درد میکردم. وقتی ینس اولای تو طبقهٔ پایین درها رو به هم میکوفت، یا سگ از در پشت وارد حیاط میشد و پارس میکرد، سر و صدا مثل سوزن تا اعماق استخوون هام فرومیرفت و تموم بدنم درد میگرفت. خلاصه، وضعم خیلی زار بود.»
- «افکارم رو اگه دوباره طرف تو بیان، تبعید میکنم، و لبام رو اگه یک بار دیگه اسمتو بیارن، به هم میدوزم. حالا اگه واقعاً هستی، آخرین حرفم رو توی زندگی و مرگ بهت میگم، بهت میگم خداحافظ.»
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ کنوت هامسون، گرسنگی، ترجمهٔ احمد گلشیری، انتشارات نگاه، ۱۳۹۶.