کیهان: ادیسهای فضازمانی فصل ۱ قسمت ۹
کیهان: ادیسهای فضازمانی یک مستند علمی سریالی، محصول ۲۰۱۴ آمریکا میباشد.
- مجری نیل دگراس تایسون
گفتاوردها
[ویرایش]- درسته! اینجا خانه ماست
- کره زمین
- تو پیدا کردن قارهها دچار مشکل شدید؟
- گذشته هم سیاره دیگریست
- در واقع بیش از یک سیاره است
اشاره به دورههای زمینشناسی
- من بر روی مدت زمان بسیار طولانی که از
زمان بیگ بنگ تا به امروز گذشته است ایستادم
- برای فکر کردن درباره این مدت زمان طولانی
- همه اون مدت زمان رو در یک سال فشرده کردیم
- بروی تقویم کیهانی ما
الان صبح زود م دسامبر است
- یا (به طور واقعی) میلیون سال پیش
- زمانی که سیاره ما مردابی میلیارد ساله بود
- سیاره زمین شکل دیگری داشت
- !احتمالا حتی نمیدانستید کجایید
- از ستارهها نیز نمیتوانستید کمک بگیرید
- حتی صور فلکی نیز در آن زمان شکل دیگری داشتند
- در این زمانی که هستیم
- دایناسورها تا میلیون سال
دیگر هم وجود خواهند داشت
- نه پرندهای بود
و نه گلی
چه قبل و چه بعد از آن اکسیژن داشت
این شرایط به حشرات اجازه میداد بزرگتر از اندازهای که امروزه دارند شوند
- چگونه؟
- حشرات ریه ندارند
- اکسیژن حیات بخش از طریق روزنههایی که
در اطراف بدنشان وجود دارد گرفته شده (Spiracle)
- و از طریق شبکهای از لولهها به تمام بدن
منتقل میشود
- حال اگر حشرهای خیلی بزرگ بود
- قسمتهای بیرونی بدن
تمام اکسیژن ورودی را میگرفتند
- و اکسیژنی به قسمتهای درونی بدن نمیرسید
- اما در دوره کربونیفر
- اتمسفر تقریبا دو برابر مقدار کنونی اکسیژن داشت
- حشرات میتوانستند بزرگتر شده
- و در عین حال اکسیژن کافی نیز
به تمام قسمتهای بدن برسد
- به همین دلیل است که در اینجا
سنجاقکها به اندازه عقاب
- !و هزارپایان به اندازه تمساح اند
- خب! سوالی که پیش میاد اینست که
چرا در آن زمان اینقدر مقدار اکسیژن بالا بوده است؟
- چون توسط نوع جدیدی از موجودات تولید میشد
- چه نوع موجوداتی توانستهاند
اینقدر اتمسفر زمین را تغییر دهند؟
- گیاهان سر به فلک کشیده
- یعنی درختان
- در رقابت برای گرفتن نور خورشید
- درختان راه را برای غلبه بر جاذبه زمین گشودند
- ، قبل از درختان
بلندترین گیاهان، تا ارتفاع کمر رشد رشد میکردند
- سپس
اتفاق حیرت انگیزی روی داد
- مولکولی گیاهی ایجاد شد (ناشی از جهش ژنی) که
هم محکم و هم انعطافپذیر بود
- مولکولی که میتوانست وزن زیادی را تحمل نموده
- و در عین حال، بدون آنکه بشکند
در مقابل باد خم شود
- لیگنین درختان را به وجود آورد
(Lignin)
- حال دیگر زندگی میتوانست رو به بالا رشد کند
- و این قضیه باعث ایجاد قلمروی کاملا جدید شد
- ماتریکسی سه بعدی
- برای اجتماعات بالاتر از سطح زمین
- سیاره زمین به سیاره درختان تبدیل شد
- ولی لیگنین نکته دیگری هم دارد
- خورده نمیشد
- هنگام خشم طبیعت، باکتریها و قارچها
- سعی میکردند که همه چیز را بخورند
!حتی لیگنینی که در داخل درختان بود
- ولی با بد موردی طرف بودند
لیگنین هضم نمیشد
- و حداقل تا میلیون سال دیگر نیز
موریانه به وجود نخواهند آمد
- با آنهمه درخت مرده چه میشد کرد؟
- برای قارچها و باکتریها میلیونها سال طول کشید
- تا مسیر بیوشیمیایی هضم لیگنین را به دست بیاورند
- و در طول این مدت
درختان به طور پیوسته رشد میکردند
- میمردند و میافتادند
- و در گل و لایی هزاران ساله دفن میشدند
- در نتیجه، در سرتاسر زمین
صدها میلیارد درخت مدفون شده وجود داشت
- جنگلهای مدفون.
- چه خطر احتمالی تهدید میکرد؟
- (بر میگردیم به زمان حال)
- این تخته سنگ در نوا اسکوشیا تقویم دیگریست
(استانی در جنوب شرقی کانادا)
- که داستان جهان دیگری را روایت میکند که
- زمانی در اینجا شکوفا بوده است
- و این نقاب مرگ درختی میلیون ساله است
- این درخت توسط ترکیبات معدنی، سلول به سلول
به این شکل در آمده است
- به بیان دیگر این درخت یک فسیل است
- این درخت، مدتها پیش ترکیبات آلی خود یعنی آب و کربن را به محیط بخشیده
- و تنها شکلش باقی مانده است
- زمانی که این درخت زنده بود
دی اکسید کربن و آب را میگرفت
- و با استفاده از نور خورشید
- و آنها را به ماده آلی غنی از انرژی تبدیل میکرد
- این درخت اکسیژن را به عنوان ماده اضافی بیرون میداد
- کاری که درختان و گیاهان دیگر هنوز هم
انجام میدهند
- هنگامی که درختان میمیرند
میپوسند
- و این بر عکس کاریست که آنها انجام میدهند یعنی
- مواد آلی شان با اکسیژن ترکیب شده
- و با تجزیه شدن آنها
(منظور اکسید شدن است)
- دی اکسید کربن را به هوا برمیگردانند
- این عمل در واقع یک واکنش تعادلی در
شیمی اتمسفر زمین است
- اما اگر همین درختان قبل از آنکه بپوسند
دفن شوند
- دو اتفاق رخ میدهد
یکی اینکه کربن را نگه داشته
- و انرژی خورشیدی را در آنها ذخیره میکنند
- و اکسیژن خود به اتمسفر آزاد میکنند
(مشابه زمانی که زنده بودند)
- و همه اینها اتفاقاتی بود
که در حدود میلیون سال پیش روی داده است
- اکسیژن بسیار زیادی به وجود آمد
- به همین دلیل حشرات بسیار بزرگ شدند
- و چه بر سر آنهمه کربن دفن شده آمد؟
- آنها مدت زمان بسیار طولانی مدفون ماندند
تا قبل زمانی که با زندگی روی زمین سروکار داشته باشند
- تا (قبل از زمانی که) ویرانگرتر از هر زمان باشند
- مکانهایی در این سیاره وجود دارد
که با قدم زدن در آنها میتوان در زمان سفر کرد
- و تاریخ نوشته شده بر روی سنگها را خواند
- این ساحل نوا اسکوشیا یکی از آن مکانهاست
- هر لایه سنگ صفحهای از تاریخ است
- هر کدام داستان طوفانها را یک پس از دیگری را
در طول میلیونها سال روایت میکنند
- ته نشست سیلابها به صورت لایه لایه
در زمین دفن شده
- و در اثر گرما و فشار زیاد به سنگ تبدیل شدند
- همین عوامل (دما و فشار) که باعث ایجاد کوهها شدند
این لایهها را
- همرا با جنگلهای فسیلی مدفون
به سمت بالا و کج رو بیرون هل دادند
- لایههای جدید همیشه بر روی لایههای زیرین خود
تشکیل میشوند
- همه لایهها در ترتیب درست و پشت سرهم قرار گرفتهاند
- و مدارک و شواهدی از اینکه چه اتفاقی در طول
میلیونها سال افتاده است را با خود دارند
- اگر از راه برگردم
- در گذشته دورتری قرار میگیرم
- و با هر قدمی که رو به جلو برمیدارم
- حدود سال به زمان کنونی نزدیکتر میشوم
- و از جهانی که در میلیون سال پیش بود
دور تر میشوم
- زمان میلیون سال بعد در آنجا قرار دارد
(جمعا حدود میلیون سال)
- اینجا آغاز تمام شدن دوره پرمین بود
- دورهای که در آن کشتاری بی سابقه رخ داد
- پرمین دالانی تاریک از شاخه شکسته
درخت یادبود زندگی است (تاریک ترین دالان)
- تالار انقراض.
- مرگ در طول میلیون سال گذشته هیچگاه تا این اندازه به امپراتوری زندگی
در این دنیا نزدیک نشده بود
- انفجارات آتشفشانی در محل سیبری کنونی
برای صدها هزار سال طول کشید
- گدازههای آتشفشانی بیش از یک میلیون مایل مربع
از سطح زمین را پوشاندند
- به طوری که در برابر آن هر آتشفشانی
!بسیار کوچک به نظر میرسد
- مقادیر بسیار زیادی دی اکسید کربن
از دهانههای آتشفشانی بیرون آمد
- این گاز گلخانهای موجب گرم شدن آب و هوا شد
- و اینجاست که جنگلهای مدفون شده در
دوره کربونیفر دوباره وارد داستان میشوند
- در طول میلیون سال
- آنهمه درخت به منبع بسیار زیاد زغال سنگ
تبدیل شده بودند
- و همانطور که اتفاق افتاد
- یکی از بزرگترین تجمع ذغال در سیبری
مدفون بود
- گرمای ناشی از گدازهها موجب پخته شدن ذغال سنگ شده و
- و باعث خروج متان و گازهای غنی از گوگرد به هوا شد
- این گازها سرشار از مواد سمی و رادیواکتیو بودند
- دود ذغال سنگ
- این معجون جادوگر پیر، اتمسفر را پر کرد
- و بطور کلی آن را ناپدار نمود
- بخارات سولفوریک اسید از ورود نور خورشید
جلوگیری کرد
- و باعث تاریک شدن سیاره شد
- دمای زمین به زیر صفر درجه سقوط کرد
- در طول آرامش و عدم فعالیت آتشفشانها
- بخارات گوگردی (سولفوریک اسید) بر روی زمین
نشست
- اما دی اکسید کربن در هوا باقی ماند
- و مقدار درصد آن در اتمسفر زیاد شده و باعث
گرم شدن زمین شد
- سالهای دمای بسیار پایین و منجمد کننده و نیز هزاران سال گرمای زیاد به طور متناوب
- جمعیت رو به کاهش موجودات را
تقریبا به طور کامل از بین برد
- آنها هیچ شانسی برای سازگار شدن با این
نوسانات آب و هوایی نداشتند
- همان طور که دمای زمین افزایش پیدا میکرد
- آبهای سطحی با آبهای عمیقتر به آرامی
مخلوط شده و دمایشان افزایش پیدا میکرد
- و یخهای عمیق غنی از متان
نیز شروع به ذوب شدن میکردند
- گازهای متان تازه آزاد شده به سطح آمده
و وارد اتمسفر میشدند
- متان بهتر از دی اکسید کربن گرما را به دام میاندازد
- بنابراین آب و هوا بیشتر گرم شد
- متان همچنین باعث از بین رفتن لایه اوزون
در استراتوسفر شد
- ضد آفتابی طبیعی که موجودات را از اشعه کشنده
ماورابنفش محافظت میکند
- !سیستم گردشی اقیانوس جهانی از کار افتاد
(اشاره به سیستم گردش آبهای زیرین اقیانوسها)
- آبهای راکد، خالی از اکسیژن شده
- که موجب کشته شدن تمام ماهیها شد
- اما یک نوع از موجودات به رشد و نمو خود
در این محیط وحشی ادامه دادند
- باکتریهایی که گاز هیدروژن سولفید کشنده را به عنوان
ماده اضافه تولید میکردند
- !و این یکی (هیدروژن سولفید) بسته نهایی بود
- گاز سمی تقریبا تمام گیاهان و جانوران باقیمانده
بر روی زمین را از بین برد
- مرگ کبیر
- بیشترین تعداد موجوداتی که در
طول تاریخ به سمت نیستی رفتند (هم گیاهان و هم جانوران)
- در حدود درصد تمام گونهها نابود شدند
- مدت بسیار زیادی طول کشید تا زندگی دوباره
قد راست کند
- برای چند میلیون سال میشد سیاره زمین را
- سیاره مرده نامید
- ما از نوادگان تعداد بسیار اندکی از گونهها هستیم
- که توانستند از فرصتها استفاده کنند
(و زنده بمانند)
- شما انسان هستید و در همین لحظه زندهاید
- چون آنها توانستند پیش بروند و زنده بمانند
- و ماده ژنتیکی خود را از یکی از خیانتکارترین
دوران در تاریخ زندگی عبور دهند
- این کوه زمانی سرشار از زندگی بود
- زندگی موجوداتی که در روزهای پر شکوه
و پر شوکت دوره پرمین ادامه یافت
- قبل از اینکه آن جهنم
تمام ضعیفان را از بین برد
- اینجا بخشی از رشته کوه کیلومتری گادالوپه
است که از میان تگزاس و نیومکسیکو عبور میکند
- اینجا بزرگترین آبسنگ فسیلی دنیاست
- آبسنگ به تپههای زیر دریا گفته
میشود که اکثرا از سنگ تشکیل شدهاند
- تمام اینجا زمانی یک دریای بزرگ بوده است
- این آبسنگ برای میلیونها سال به طور پیوسته
بزرگ شد
- و محل زندگی موجودات زیادی از قبیل جلبکهای
سبز، اسفنجها و جانوران بسیار ریز بود
- زمانی که این موجودات مردند
- به کف دریا سقوط کرده و در زیر گل و لای دریا دفن شدند
- در طول میلیونها سال بقایای آنها به نفت و گاز تبدیل میشد
- در نهایت، کف دریا فرونشست و آبسنگ از بین رفت
- این شهر ارواح دریایی سرانجام
در یک مایل زیر زمین دفن شد
- بعد از آن، نیروهای تکتونی باعث بالا آمدن آبسنگ از سطح
دریا شده و نهایتا توسط بادها و باران دچار فرسایش شدند
- تصور کنید که اینجا در میلیون
سال پیش به چه شکلی بوده است
- زمانی که دریایی استوایی و پر جنب جوش، پر
از جزیرههای کوچک و لبریز از زندگی بود
- تا میلیون سال پیش، نیوانگلاند آمریکا و آفریقای شمالی بهم متصل بودند
- چیزی به عنوان اقیانوس اطلس وجود نداشت
- اون لکههای کوچک آبی رنگ را در مرکز میبینید؟
آنها دریاچه بودند
- آنها اولین نشانههای ظاهری از شکافته شدن ابرقاره تنها بود
- !و زندگی بر روی زمین منتظر دگرگونی عظیم دیگری بود
- یک میلیون سال بعد، آن دریاچهها به یکدیگر متصل و تبدیل به خلیج بلندی شده
- و در حال تبدیل شدن به اقیانوسی بود
که امروزه اقیانوس اطلس مینامیم
- این تغییرات بسیار گسترده سطح زمین، صرفا نشانههایی
از نمایشی بودند که در اعماق زمین در حال وقوع بود
- وقتی پا به این سیاره گذاشتیم ردپاهای بازگو کننده تغییر
و تحولات زمین در اعماق اقیانوس آبی رنگ دفن شده بود
- ما به طور کامل از داستان بزرگ و خشمناک گذشته زمین محروم بودیم
- دچار نوعی فراموشی شده بودیم
- در پی یافتن اینکه چه کسانی بودهایم
و پیش از بیداریمان چه روی داده است
- در سال آبراهام ارتلیوس اولین اطلس جهان کنونی را ساخت
- که منجر به اکتشافات قرن شد
- عصر طلایی کاوش.
- !قبل از آنکه جوهر نقشه خشک شود
- ارتلیوس چند قدم از شاهکار خود
فاصله گرفت و اولین نفری بود که
- متوجه تناسب پازلی قابل توجه بین قارهها
در دو طرف اقیانوس اطلس شد
- او بعدها نوشت که آمریکا از اروپا و آفریقا
به سبب زلزله و سیل جدا شده است
- اما مشاهده ارتلیوس برای دو قرن
چیزی بیش از یک حدس در نظر گرفته نشد
- تا اینکه در اوایل قرن ام
- ستارهشناس و هواشناس آلمانی
مدارکی را برای اثبات علمی آن جمعآوری نمود
- آلفرد وگنر در جنگ جهانی اول برای سربازی به اجبار نامنویسی کرده بود
- اما خیلی زود پس از آن مجروح شد
- در طول مدتی که او در یک بیمارستان صحرایی
رو به بهبود بود
- در متون علمی برای یافتن سرنخهایی از گذشته زمین
به جستجو پرداخت
- سالها قبل از این جریان
- وگنر تصادفا به یک مقاله خیره کننده
در قفسه کتابخانه دانشگاهی خود برخورد کرد
- مقاله موجب شگفتی وگنر شد که
- فسیل یک نوع سرخس که منقرض شده در
هر دو طرف اقیانوس اطلس یافت میشود
- حتی عجیب تر از آن کشف فسیل
دایناسورهای مشابه در هر دو قاره بود
- در اوایل قرن ام
- زمین شناسان توضیح دادند که چگونه
موجودات از اقیانوس عبور کردهاند
- با این تصور اینکه زمانی یک پل زمینی
بین آنها وجود داشته است
- این طور تصور میشد که مدتها پیش این پل زمینی به
تدریج از هم پاشیده و زیر امواج نابود شده اشت
- اما یک شاهد وجود داشت که وگنر متقاعد شد
دیدگاه علمی غالب باید اشتباه باشد وجود دارد
- خود زمین.
- چرا باید یک رشته کوه از اقیانوس عبور
کرده و به قاره دیگر امتداد یابد؟
- و چرا باید الگوهای لایهای دقیقا مشابه از سنگها
در دو کشور برزیل و آفریقای جنوبی وجود داشته باشد؟
- و یک چیز دیگر
- تحت چه شرایطی گیاهان گرمسیری میتواند
در برهوت یخ زده قطب شمال رشد کنند؟
- وگنر نتیجه گرفت که تنها یک جواب
برای این معما وجود دارد
- تنها یک ابرقاره در زمین وجود داشته است
- اون این ابرقاره را پانجه آ نامید
- حتما فکر میکنید وگنر در دنیای علمی
بر سر زبانها افتاد؟
- ولی اینگونه نشد
- اکثر زمین شناسان تئوری وگنر مبنی بر
جدا شدن قارهها را مسخره کردند
- آنها تصورشان از وجود پلی طبیعی و
زمینی را بر شواهد وگنر ترجیح دادند
- سوال آنها این بود که یک قاره چگونه
از کف سنگی اقیانوس عبور کرده است؟
- وگنر پاسخ قانع کنندهای نداشت
- او موجب خنده سایر زمین شناسان شد
- و فردی غریب در کنفرانسهای علمی شد
- (dogs barking)
- با وجود این، وگنر
به مبارزه برای اثبات نظرش ادامه داد
- او سفرهای پژوهشی شجاعانهای
برای جمعآوری شواهد ترتیب داد
- در جریان یکی از این سفرها متوجه شد که
- تعدادی از زمین شناسان در قطب بدون غذا گیر افتادهاند
- در راه بازگشت از سفرش، در برف و بوران گم شد
- یک یا دو روز بعد از تولد سالگیش، غیبش زد
- در زمانی که زنده بود هیچگاه
او را درک و حمایت نکردند
- تا اینکه امروز او را به عنوان یکی از بزرگترین
زمین شناسان در طول تاریخ میشناسند
- دانشمندان مثل من و شما انسان اند
- نقاط ضعف و غرور خود را داریم
- اما علم یک ماشین است
- ماشینی که برای دانستن خلق شده است
- اما مسئله این است که به ارزشهای اصلی آن پایبند نیستیم
(علمی به موضوعات نگاه نمیکنیم)
- ماریا تارپ از معدود افرادی بود
که تنها به روش علمی پایبند بود
- سال است و ماریا با بردباری
زخم زبان همکارانش را تحمل میکند
- تحصیلات او در زمینشناسی و ریاضیات
از همکارانش کمی کمتر بود
- بروس هیزن فارق التحصیل دانشگاه آیووا
تازه از سفر تحقیقاتی طولانی برگشته است
- او برای نقشه برداری از کف اقیانوس
با استفاده از امواج صوتی رفته بود
- میتونید با اینها کاری بکنی؟
- !بروس نگاه کن
- همه چیز اینجاست
- یه شیار شکافته شده بزرگ اینجاس
که از کف اقیانوس اطلس رد میشه
- !!اه! ماری تو رو خدا بس کن
- دوباره صحبتای زنونه شروع شد؟
- کم با افراد اینجا مشکل داری؟
- اینی که میگی شبیه نظریه شکاف قاره هاست
- میخوای عاقبتت مثل آخر عاقبت وگنر بشه؟
- اما ماری منصرف نشد
- سالها بعد وقتی آنها نقشهای از کانون زلزلههای
اقیانوسی را برروی نقشه کف اقیانوس گذاشتند
- کانون زلزلهها دقیقا برروی دره اقیانوسی قرار گرفت
- و این مدرک محکمی برای تئوری حرکت قارههای وگنر بود
- هیزن فهمید که تمام این مدت
حق با ماری بوده است
- آنها با همکاری هم اولین نقشه واقعی زمین
همراه با کف اقیانوسها ساختند
- ما در نهایت برای خواندن شرح حالی
که خود زمین نوشته بود آماده بودیم
- بیایید با سفینه رویاییمان
- پا به دنیایی بگذاریم که برای بسیاری از ما
جزو مناطق ممنوعه است
- حدود درصد زمین از آبهایی با عمقی
بیش از متر تشکیل شده است
- دنیاهای بی مرزی که کشف نشدهاند
- همه ما کوههای آلپ و راکی را میشناسیم
- اما بعضی شگفت انگیزترین رشته کوهها
از دیدهها پنهان اند
- در اعماق پایینتر از متری دنیای بی نوریست
- دنیایی حیرت انگیزی که در تاریکی پنهان شده
- اینجا بزرگترین رشته کوه زیر دریایی دنیاست
- شیار میانی اقیانوس اطلسی.
- کمربندی که به دور زمین پیچیده شده
همانند شیار توپ بیسبال
- گذشته سیاره دیگریست
- اما بیشتر ما واقعا این موضوع را نمیدانیم
- کوههای دریایی را نمیبینیم
- اینجا دنیاییست که ماریا تارپ
برای اولین بار تصور کرد
- بلندترین قلههای این شیار میانی
- چهار کیلومتر از سطح اقیانوس ارتفاع دارند
- البته رشته کوههای عریض و
درههای عمیق نیز وجود دارند
- اکنون وارد درازگودال ماریانا شدیم
- عمیق ترین ژرفدره در روی زمین
- که بیش از کیلومتر عمق دارد
- اینجا در اثر فشار نیروهای تکتونی به بستر اقیانوس
در جایی که ورقههای قارهای به هم میپیوستند تشکیل شد
- تعداد افرادی که بر روی ماه قدم گذاشتهاند
- از افرادی که پا به اینجا گذاشتهاند بیشتر است
- فشار له کننده اینجا
در حدود تن بر اینچ مربع است
- در این عمق بودن، مثل اینست که در حدود هواپیمای بوئینگ بر روی دوش شما بگذارند
- وزن هر هواپیمای بیش از تن است
(جمبو جت معروف)
- با وجود این شرایط
زندگی هنوز در اینجا جریان دارد
- عدم وجود نور خورشید در اینجا
- به این معنی نیست که در اینجا نور وجود ندارد
- گونههای زیادی در تاریکی اینجا از طریق
بیولومینانس میدرخشند
- تاریخ طولانی ما به عنوان پستانداران زمین
مقیم جهان روشن از فروغ افتاب
- ما را برای رویارویی با تنوع شگفت انگیز
زندگی حاصل از تکامل آماده نکرده ست
- به دلیل عدم وجود نور خورشید در اینجا
- فتوسنتز انجام نمیشود
- در نتیجه گیاهی برای خوردن وجود ندارد
- با اینهمه در این دنیای همیشه شب
- زنجیره غذایی رونق یافتهای وجود دارد
- که با فرایندی به نام کموسنتز شروع میشود
- این مخلوقات میکروسکوپی یاد گرفتهاند
چیزی را که از آن شکاف بیرون میاید مصرف کنند
- ترکیب سمی هیدروژن سولفید
- اون دود سیاه ابری انرژی حیات را در اینجا تامین میکند
- سخت پوستان ریز باکتریها را میخورند
- و حیوانات بزرگتر سخت پوستان را میخورند
- روزی در آینده این کوهها سر از آب
بیرون میآورند
- نیروهای تکتونی هنوز هم سیاره ما را تغییر میدهند
- آینده نیز سیاره دیگریست
- میلیونها سال پیش، آتشفشانی شبیه این
جزایر هاوایی را ساخت
- ما بر روی دیگ در حال جوش زندگی میکنیم
- در مرکز سیاره ما هسته آهنی وجود دارد
- این هسته را آهن مذاب پوشانده است
- که بر روی این لایه (آهن مذاب) گوشته
قرار دارد
- گوشته از جنس سنگ ولی داغ و نرم است
- درست شبیه سوپ داخل دیگ
گوشته دائما در حرکت است
- چه عاملی موجب حرکت آن میشود؟
- دو عامل: یکی گرمای ناشی از تشکیل زمین
- و دیگری تجزیه مواد رادیواکتیو درون هسته
- و این لایه بیرونی که همان قشریستکه ما برروی آن زندگی میکنیم
- گویی به نازکی پوست سیب است
- گوشته در هنگام حرکت قشر جامد روی خود را با خود میکشد
- اما قشر رویی به دلیل سردی و
سختی اش در مقابل آن مقاومت میکند
- گاهی اوقات (بسته به فشار وارد شده) قشر از جایی میشکند
- نتیجه آن زمین لرزه است
- که به معنی بدرفتاری و تنبیه کسی نیست
- به دلیل نیروهای تصادفی است که از قوانین طبیعت پیروی میکنند
- احساسمان از پایداری زمین توهمی بیش نیست
- که این وهم ناشی از کوتاهی زندگی ماست
- اگر میتوانستیم سیاره مان را با مقیاس زمانی خودش ببینیم
که در آن تغییرات بزرگ در طول میلیونها سال رخ میدهند
- در آن صورت بود که آن را موجودیپر جنب و جوش میدیدیم
- اینجا آخر دوره تریاسه است
- دورهای در حدود میلیون سال پیش
- !این فرد کوچک را میبینید؟
- یکی از نیاکان دور ماست
- او در شهر نیو آرک در ایالت نیوجرسی زندگی میکرد
- هر جایی که بر روی زمین قدم بگذارید
- دنیاهای گم شدهای اند که در زیر پای شما مدفون اند
- حدود یا میلیون سال پیش
- حتی معمول ترین جاهایی که میبینید
- روزی، صحنه تغییرات حماسی بودهاند
- این صخرههای مشرف بر رودخانه اثری تاریخی
از فروپاشی ابرقاره پانجه آ هستند
- فورانهای آتشفشانی پی در پی که این صخرهها را
خلق کردند
- منجر به انقراض گروهی بعدی و پایان یافتن
دوره تریاسه شدند
- اما انقراض فاجعه بار یک گونه فرصتی طلایی را برای گونهٔ دیگر رقم میزند
- انقراض مربوط بدوره تریاسه گروهی را باقی گذاشت
که در حاشیه به دنبال فرصتی برای ورود به میدان بودند
- دایناسورها که دوره طولانی و قلمرو خوبی
برای میلیون سال داشتند
- در زمان گذشته، هند یک جزیره بود
- او با سرعتی در حدود چند اینچ در سال به میعادگاه آرام
اما تغییر ناپذیر خود با آسیا به سمت شمال میخزید
- پس از آن، دوباره، سنگ مذاب زیر سطح زمین یکدفعه
منفجر شده و منطقه وسیعی از غرب هند را فرا گرفت
- ضربه نهایی به معنای واقعی غیر منتظره بود
- جانورانی که بیش از کیلو وزن بودند
- از فاجعه ناگهانی اواخر دوره کرتاسه جان سالم به در بردند
ابرهای غبارآلود، موجب تاریکی و سرما برای ماهها در سطح زمین شدند
- دایناسورها در اثر سرما و گرسنگی مردند
- اما موجودات کوچک در زمین پناه گرفتند
- زمانی که بیرون آمدند
- متوجه شدند، هیولاهایی که آنها را شکار کرده
و به وحشت انداخته بودند دیگر رفتهاند
- و زمین در حال تبدیل شدن به سیاره پستانداران بود
- و زمین تغییر بی وقفه خود را ادامه داد
- اینجا زمانی بیابان بود و چیزی نمیتوانست در آن رشد کند
- یک میلیون مایل مربع پوشیده از شن و ماسه و نمک که
- به مراتب خصمانه تر از هر محیطی در جهان امروز است
- دما در طول روز به اندازهای داغ بود که نان پخته میشد
- و حدود یک مایل پایینتر از سطح دریا بود
- بنابراین فشار اتمسفر درصد بالاتر از حدی بود
که ما به آن عادت داشتیم
- حتی فکر کردن به محیط غیرقابل اطمینان روی این سیاره سخت است
- با این حال، این شرایط حوضه مدیترانه در پنج و نیم میلیون سال پیش بود
- قبل از آنکه به دریایی تبدیل شود
- حرکت زمین برای یک لحظه هم متوقف نشده است
- این سد طبیعی در انتهای غربی حوضه عمیق احتمالا به علت زلزلهها شکست شد
- و فریب شروع شد
- آبهای سیل آسا با وسعتی
در حدود، برابر آبشار نیاگارا، هجوم آوردند
- و بیابان وسیع را در کمتر از یک سال
به دریای مدیترانه تبدیل کردند
- هنوز انسانی وجود نداشت تا شاهد این سیل عظیم باشد
و یا زیبایی حاصل از آنرا تحسین کند
- در همین حال، در آن طرف دنیا کانالی وسیع، شمال و جنوب امریکا را از هم جدا کرد
- و از طریق آن آبهای اقیانوسی از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام جریان یافت
- نیروهای تکتونی به تدریج این دو قاره را با بستن
کانال آب و ایجاد تنگه پاناما به ارمغان آوردند
- این اتفاق موجب تغییر الگوی حرکت آبهای اقیانوسی
و به دنبال آن تغییر آب و هوای جهانی شد
- جریانهای آب اقیانوسی رودهایی هستند که در داخل خود اقیانوسها جریان دارند این رودهای زیر دریایی در نتیجه اختلاف دمایی که با محیط دارند به وجود میآیند که یا سردتر و یا گرمتر از انند
- در آفریقا، جنگل متراکم و سرسبز
به جنگلی نزار تبدیل شد
- بعضی گونهها که فقط بر روی درختان زندگی میکردند
منقرض شدند
- اما آنهایی که در هر جایی میتوانستند زندگی کنند
باقی ماندند و تکامل یافتند
- نیاکان ما که برای فرار از صیادان در اعماق زمین
لانه کرده بودند
- به آرامی قدم بر روی زمین گذاشتند
- اما بعد از انقراض دایناسورها
- در روشنایی روز بیرون آمدند
- و در طول هزاران سال زندگی جدیدی را
به عنوان شاخهای جدید از درخت زندگی رقم زدند
- آنها انگشتان دست و پای مخالف را برای تاب خوردن
از شاخهای به شاخهای پرورش میدادند
- و در نوک درختان، تمام نیازهای خود را
برآورده میکردند
- آنها همچنین میتوانستند برای فواصل کوتاه
ایستاده راه بروند
- با آن همه درختی که اطرافشان بود
نیاز نبود زیاد دور شوند
- با سردتر شدن هوا درختان به تدریج از بین رفته
و به چمنزار تبدیل شدند
- و نیاکان ما مجبور بودند برای جستجوی غذا
از این علفزارها بگذرند
- مجموعه مهارت کاملا متفاوتی برای پیدا کردن غذا
در دشت بی درخت نیاز بود (ساوانا)
- در ایام قدیم
- آنها بر روی شاخهها مینشستند
- و از فاصله بی خطری، گربههای بزرگ را
نظاره میکردند
- ولی حالا بر روی همین زمین خطرناک
نمایشی مهیج اجرا میکردند
- بازماندگان آنهایی بودند که یاد گرفتند
- مسافت بیشتری با دو پای عقبی راه بروند
- و در مواقع لزوم بدوند
- این اتفاق نگاهشان را به دنیا تغییر داد
- دست و بازوهایشان دیگر دست و پاگیرشان نبود
- دیگر میتوانستند به راحتی غذا جمع کنند
و چوب یا استخوان بردارند
- و حتی میتوانستند از آن به عنوان سلاح
استفاده کنند
- یک لحظه فکر کنید
- یک تغییر در شکل قسمت کوچکی از زمین
(توپوگرافی)
- موجب تغییر مسیر جریانهای اقیانوسی
در آن طرف دنیا میشود
- آفریقا سردتر و خشک تر شد
- بیشتر درختان نمیتوانند تغییرات آب و هوایی را تحمل کنند
- پستانداران نخستینی که در این درختان زندگی میکردند
(پریماتها)
- مجبور بودند به جستجوی خانه دیگری بروند
- و به سرعت بدون آنکه بدانند
در حال تغییر دادن شکل زمین بودند
- زمین مسیر سرنوشت انسان را توسط نیروهای نامرئی
از جهانهای دور نیز شکل داده است
- سیارات زندگی ما را، نه به آن صورتی که شما
فکر میکنید، تغییر دادهاند
- نیرو گرانشی زحل، کم ولی نزدیک است
- و گرانش مشتری دوربرد اما زیاد است
- آنها موجب کج شدن محور زمین
به اینطرف و آنطرف میشوند
- و مقداری هم موجب تغییر مسیر چرخش آن میشوند
- این نوسانات
- مقدار نور خورشیدی را که زاویه دار بر تکه یخ شمالی میتابد تغییر میداد
- گاهی تابستانها سردتر بودند
- که در اینصورت یخچالها هرسال به سمت جنوب
پیشروی میکردند
- و هر چیزی که در سر راهشان بود
میخراشیدند و خرد میکردند
- و این چیزیست که آنرا عصر یخبندان مینامیم
- و در زمانهای دیگر در نتیجه محور و حرکت زمین
- تابستانهای قطب شمال گرمتر میشدند
- و تکه یخ عظیم همرا با آب شدن، عقی نشینی
میکرد
- تصور کنید نیاکان ما مجبور بودند تا چه اندازه
با این تغییرات وسیع سازگار شوند
- با هر دوره یخبندان، یخها با مصرف آب اقیانوسها رشد میکردند
- سطح آب اقیانوسها بیش از متر پایین میآمد
- که در نتیجه آن منطقه وسیعی از اطراف قارهها
بیرون از آب میماندند
- تا هزار سال پیش
- در دورهای که یخها عقب نشینی کردند
یک پل موقت زمینی بیرون ماند
- دروازهای به آن طرف زمین باز شد
- گروهای سرگردان از پل عبور کردند
- و به آمریکای شمالی و بخشهایی از جنوب رفتند
- در حدود هزار سال پیش، نوسانات دیوانه وار آب و هوا و سطح اقیانوسها
- وارد وقفه و آرامش میانی (بین دو دوره) شد
- عصر آب هوایی آرام و جدیدی شروع شد
- همین دوره ایست که در آن زندگی میکنیم
- وقتی یخچالها آب شدند
- سطح آب اقیانوسها به سطحی که امروز دارند
رسید
- و رودها گل و لای باقی مانده از آنها را حمل کردند
- و در جایی که به دریا میپیوستند دلتای مسطح
و بزرگی ساختند
- ما بر روی آن دشتهای حاصلخیز
- شیوه جدیدی از زندگی را آموختیم
- چگونه کشت دهیم تا بخوریم
- برای بسیاری از ما این به منزله پایان میلیونها سال
آوارگی و سرگردانی بود
- روشی سیارات یکدیگر را میکِشند
- اندر آن شیوه که پوست زمین میجنبد
- روشی که آن حرکات، تغییرات آب و هوایی را سبب میشوند
- روشی که آن حرکات، تکامل و تغییرات هوش ما را موجب میشوند
- همه دست در دست هم وسیلهای برای تبدیل
گِل و لای تیره آن دلتاها به اولین تمدنهای روشن ما بودند
- هیچ چیز مانند دورههای بین دو یخبندان نیست
- آن دوره هایِ استراحت ِ روح نواز
- و خبر خوب اینست که این یکی تا هزار سال دیگر
باقیست
- چه استراحتی برای انسانهاست
- تنها یک مسئله باقی میماند
- به نظر نمیرسد ما بتوانیم از سوزاندن ذغال سنگ
دست برداریم
- همان ذغال سنگی که حاصل میلیونها درخت مدفون
در دوره کربونیفر است
- و نفت و گازی که حاصل بقایای نیاکان این
پلانکتونهاست
- اگر میتوانستیم جای نگرانی نداشتیم
- در عوض کاری که میکنیم اینست که به آسانی
دی اکسید کربن را وارد اتمسفر میکنیم
- با سرعتی که زمین از زمان انقراض بزرگ به خود ندیده
است
- انقراض بزرگی که حاصل همین تغییرات آب و هوایی بود
- به نظر نمیرسد بتوانیم اعتیادمان را برای مصرف
انواع سوخت ترک کنیم
- در نتیجه آب و هوا به صورتی در خواهد آمد که
آخرین بار توسط دایناسورها دیده شد
- در آن صورت این آب و هوا شهرهای ساحلی را غرق
- و انتقام ویران کردن محیط به هدف تهیه غذا را
از ما خواهد گرفت
- در تمام این مدت، خورشید با شکوه، انرژی آزاد و پاک
را به سمت ما میفرستد
- بیشتر از چیزی که نیاز خواهیم داشت
- چرا ما نمیتوانیم مهارت و شجاعت اجدادمان را
احضار کنیم؟
- دایناسورها هیچگاه آمدن شهابسنگ را ندیدند
- بهانه ما چیست؟
- دالانی در تالار انقراض وجود دارد که اکنون
خالی و بی نشان است
- شرح حال زمین هنوز توسط خودش در حال نوشتن است
- یک شانس وجود دارد که پایان داستان ما در آخر
اینجا واقع شود
- تبریک میگم
- شما زندهاید
- یک ریسمان نا منقطع که بیش از سه میلیارد سال
امتداد یافته، وجود دارد
- و ما را به اولین زندگی که تا کنون این جهان را
لمس کرده متصل میکند
- فکر کنید با چه مشقتی
- نیاکان بی شمار و مبتکر و خوش شانس ما میبایست
- به اندازه کافی زنده بمانند
- تا پیام زندگی را از یک نسل
- نسل بعد
- و نسل بعد
- تا صدها میلیون نسل بعد.
- و در نهایت به ما برسانند
- از رودخانههای زیادی میبایست عبور کرده باشند
- خطرات مسیر
- شکارچیان، گرسنگی، بیماری
- پیش بینی غلط، زمستانهای طولانی
- خشکسالی، سیل، سختی
- فراموش نشود: تغییرات گسترده گاه به گاه
- که در زمین فوران میکرد
و فجایع غیر منتظره
هیچ اهمیتی ندارد از کدام جهنم آمدیم
- یا والدین ما چه کسانی بودند
- ما زاده بازماندگان فجایع غیر قابل تصور هستیم
- هرکدام از ما دوندهای در طولانی ترین و خطرناکترین
مسابقه دو امدادی هستیم
- که تاکنون وجود داشته است
- و در این لحظه، چوب در دست ما است
- گذشته سیاره دیگریست
- همچنین آینده
- بعضی از زمین شناسان بر این عقیدهاند که
- خشکی بر روی زمین تا میلیون سال آینده
- دوباره یک تکه خواهد شد
- تمام این زیبایی از بین خواهد رفت
- و سیاره زمین زمان ما
- بی درنگ جایگاهش را در میان دنیاهای گمشده
خواهد یافت
- موتور بزرگ داخلی حرکت صفحهای زمین
- نسبت به زندگی ما بی تفاوت است
- و همینطور تغییرات اندک در مدار و محور زمین
- و برخورد گاه به گاه با سیارکهایی که
در مدار سرکش اش قرار میگیرند
- آنها هیچ درکی از اتفاقاتی که در طول میلیونها سال
بر سطح زمین در حال وقوع است ندارند
- برایشان هم اهمیتی هم ندارد
- هر کدام از ما موجودات ریزی هستیم
- که سوار بر خارجی ترین لایهٔ یکی از کوچکترین
سیارهها
- چند بار در اطراف ستارههای محلی چرخ زدیم
- پر قدمت ترین زندگیها
- تنها به اندازه یک میلیونیوم سن زمین عمر کردهاند
- خب! به همین خاطر است که موجودات نمیتوانند
الگوی کلی را ببینند
- الگوی تغییر قارهها
- آب و هوا
- تکامل
- اینکه ما حتی قسمت کمی از ریشه مان را میفهمیم
- یکی از موفقیتهای بزرگ شجاعت و بینش انسانی (در این میدان) است
- اینکه ((ما که هستیم)) و ((چرا اینجاییم)) از طریق
- قرار دادن تکههای پازل میتواند
تنها نیم نگاهی باشد
- و برای درک کامل بیش از هزاران سال زمان خواهد برد
- و میلیونها گونه
- و چندین جهان
- از این منظر، تعجب آور نیست
- که ما برای خودمان رازآلود هستیم (خودمان را نشناختهایم)
- و با وجود ادعای آشکارمان خیلی از اینکه صاحبِ خانه خودمان شویم فاصل داریم
- این دالان جدید هنوز نامی ندارد
- تا دوره خود را معین کند
- ما هنوز نمیدانیم که کدام گونه شکست خورده در میان دیوارهای آن قرار خواهد گرفت
- آنچه در اینجا اتفاق میافتد
به روشهای بیشماری، کوچک و بزرگ
- توسط من و شما در حال نوشته شدن است
- همین الان.
پخش کننده
[ویرایش]- فاکس
- نشنال جئوگرافیک