کمعمقها
ظاهر
کم عمقها: اینترنت با مغز ما چه میکند (به انگلیسی: The Shallows: What the Internet Is Doing to Our Brains) کتابی است به قلم نیکلاس کار، روزنامهنگار و نویسنده آمریکایی که کتابهایش عمدتاً به رابطه انسان و فناوری اطلاعات میپردازد. این کتاب در سال ۲۰۱۰ منتشر و در سال ۲۰۱۱ بازنشر شد و در همان سال یکی از فینالیستهای جایزه پولیتزر شد.
گفتاوردها
[ویرایش]- «نوشتن بیشتر برای ضبط مفاهیم بود تا روشی برای سرایش. اما دیگر نوشتن آغاز شده بود و تخم اخلاق فکری جدید را میپراکند: اخلاق کتاب… پژوهش در سکوت و تنهایی پیشنیاز موفقیت فکری شد. افکار ابتکاری و عبارات خلاقانه عیاری شدند برای ذهن نمونه. مبارزه بین سقراط گوینده و افلاطون نویسنده، در نهایت امر، به نفع افلاطون تمام شد.»[۱]
- «گوتنبرگ، با تبدیل یک صنعت دستی به یک صنعت مکانیکی، اقتصاد چاپ و نشر را دگرگون کرد. کپیهای دقیقی از نسخ بزرگ را میشد به سرعت و با تعداد کارگران اندک تولید کرد. کتاب، به تدریج از یک کالای گرانقیمت و کمیاب به متاعی ارزان و وافر مبدل شد.»
- «البته همه کتابخوان نشدند… مردم همچنان به گپ زدن و بحث کردن ادامه دادند و پای سخنرانی آموزشی، خطابه، مناظره و موعظه نشستند… کتاب به خوانندگان امکان داد که فکرها و تجربههایشان را… با افکار و تجارب دیگران هم مقایسه کنند.»
- «اما دنیای صفحه نمایشی که امروزه درکش میکنیم، جایی بسیار متفاوت از دنیای صفحه چاپی است. اخلاق فکری جدیدی در حال اعمال است و مسیرهای مغزی ما هم در حال جهتدهی دوباره است.»
- «بسیاری از تحقیقات روی فعالیتهای رسانهای حاکی از آنند که با افزایش استفاده از اینترنت، مدتزمان تماشای تلویزیون یا ثابت مانده یا افزایش یافتهاست.»
- «حس وصل بودن را دوست داریم و از حس قطع بودن منزجریم. گرچه اینترنت عادتهای فکریمان را، بر خلاف خواسته خودمان، تغییر نمیدهد؛ اما، به هر حال، تغییر میدهد.»
- «امروزه، صدای غالب کتابخانهها صدای ضربه روی صفحه کلید است، نه ورق زدن کتاب.»
- «درک طمانینه کتاب در جهش به عصر دیجیتال، چندان دشوار نیست… به عنوان رسانه مطالعه، کتاب مزیتهای تحمیل کنندهای نسبت به کامپیوتر دارد… میتوانید رویش بنشینید. میتوانید بگذاریدش روی میز و صفحهای را باز کنید و وقتی بعد از چند روز سراغش میآیید، دقیقاً به همان شکلی باشد که رها شده بود. هیچ وقت لازم نیست به برق بزنیدش یا نگران تمام شدن باتریاش باشید…»
- «وقتی یک کتاب … به یک دستگاه متصل به اینترنت منتقل میشود، تبدیل به چیزی بسیار شبیه به صفحات وب میشود… به قول جان آپدایک مرحوم، هیجانش را از دست میدهد و در آبهای آشفته اینترنت حل میشود.»
- «گرایش وب به تبدیل همه رسانهها به رسانههای اجتماعی، تأثیری ژرف و گسترده بر سبک خواندن و نوشتن و بنابراین، بر خود زبان خواهد داشت.»
- «فشار رسیدن به کمال از میان برداشته خواهد شد و سختگیری هنرمندانهای را هم که از این فشار ناشی میشود، با خود خواهد برد.»
- «شیوه ژرفخوانییی که در پی اختراع گوتنبرگ عمومیت یافت و در آن «سکوت بخشی از معنا بود و بخشی از ذهن»، اندکاندک محو و احتمالاً به قلمرو جامعه کوچک و تحلیلروندهای از نخبگان منحصر خواهد شد.»
- «تاکنون، هیچ رسانهای نبوده که، مثل اینترنت، برای پرت کردن کامل حواس ما برنامهریزی شده و این کار را مصرانه انجام داده باشد.»
- «تعاملی بودن اینترنت ابزارهای جدید نیرومندی برای یافتن اطلاعات، بیان فکر و احساسمان و محاوره با دیگران در اختیارمان میگذارد. در کنار آن، ما را به موشهای آزمایشگاهی هم بدل میکند که مدام اهرمهایی را میکشیم تا قرصهای کوچکی از غذای فکری یا اجتماعی پاداش بگیریم.»
- «خبر خوش این که، از آن جایی که وبگردی کارکردهای بیشتری از مغز را درگیر میکند، میتواند به هشیار نگه داشتن ذهن افراد سالخورده نیز کمک کند.»
- «تحقیقات همچنان حاکی از آن هستند که کسانی که به مطالعه متون خطی میپردازند، از آنانی که متونی را میخوانند که به ابرپیوند مزین شدهاند، بیشتر درک میکنند، بیشتر به یاد میسپارند و بیشتر میآموزند.»
- «تقسیم شدن توجه ما توسط چندرسانه قابلیتهای شناختیمان را بیشتر زیر بار میبرد و از یادگیریمان میکاهد و درکمان را تضعیف میکند. وقتی صحبت از فراهم کردن خوراک فکری برای ذهنمان است، قاعده هرچه بیشتر، بهتر برقرار نیست.»
- «کلمه Google از بازی با کلمه googol – که بنا بر تعریف، عبارت است عدد ۱۰ به توان ۱۰۰- انتخاب شد، به طوری که هدف آنان مبنی بر سازماندهی «اطلاعات به نظر نامتناهی وب» را برساند.»
- «هر چیزی که سر راه گردآوری، کالبدشکافی و انتقال شتابان دادهها قرار بگیرد، یک تهدید است؛ نه تنها برای کسبوکار گوگل، بلکه برای نوآرمانشهری که گوگل ادعا میکند میخواهد بر اساس کارایی شناختی روی اینترنت بنا کند.»
- «وقتی ایدهآل صنعتی مبتنی بر کارایی وارد قلمرو خردورزی میشود… ایدهآل روستایی مبتنی بر تفکر تعمقگرا را با تهدیدی مرگبار مواجه میکند… هم به زمانی برای جمعآوری پرشتاب دادهها و هم به زمانی برای تعمق بیشتاب بر آنها نیاز هست؛ زمانی برای بهکارگیری ماشین و زمانی برای آرام نشستن در باغ.»
- «آنهایی که از برونسپاری حافظه به وب خشنودند، گول استعاره را خوردهاند و طبیعتِ اساساً زیستی حافظه را نادیده گرفتهاند.»
- «ارزشمندترین ثروتی که در پای اینترنت، به عنوان یک رسانه همهمنظوره قربانی میکنیم، اتصالهای درون ذهنمان است… اتصالهای وب اتصالهای ما نیستند و هر چه قدر هم وب را بگردیم و بجوییم، هرگز اتصالهای ما نخواهند شد. وقتی حافظهمان را به یک ماشین میسپاریم، بخش مهمی از نیروی عقلانی و حتی شخصیتمان را هم برونسپاری میکنیم.»
- «تخلیه بار حافظه در بانکهای اطلاعاتی بیرونی، نه تنها ژرفا و تمایز فردی، بلکه ژرفا و تمایز فرهنگی مشترکمان را هم تهدید میکند… فرهنگ بیش از تجمیع آن چیزی است که گوگل با «اطلاعات جهان» توصیفاش میکند. بیش از چیزی است که بتوان در حد بیت و بایتی فروکاستش که میتوان روی اینترنت بارش گذاشت. فرهنگ باید در ذهن اعضای همه نسلها بازسازی شود، تا زنده بماند. با برونسپاری حافظه، فرهنگ پژمرده میشود.»
- «ابزارهایمان، دست آخر، آن قسمت از بدنمان را که «تقویت میکنند»، «بیحس» میکنند.»
- «با عادت کردن و وابسته شدن به کامپیوترهایمان، وسوسه خواهیم شد که «کارهایی را که نیازمند خرد است» به آنان واگذاریم.»
- «وقتی به کامپیوترها تکیه میکنیم تا به جای ما، دنیا را برایمان درک کنند، این هوش خود ما است که به سطح هوش مصنوعی تنزل میکند.»
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ نیکلاس کار، کم عمقها: اینترنت با مغز ما چه میکند، ترجمهٔ امیر سپهرام، انتشارات مازیار، ۱۳۹۶.