پرویز یاحقی
ظاهر
پرویز صدیقی پارسی (مشهور به پرویز یاحقّی) (زادهٔ ۳۱ شهریور ۱۳۱۴ – درگذشتهٔ ۱۳ بهمن ۱۳۸۵)، موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده ویلون اهل ایران بود. وی از نوابغ بزرگ موسیقی ایران در زمینه ویلون شناخته میشود.
گفتاوردها
[ویرایش]- «ای کاش که بعد از درگذشت پیرنیا متوقف شده بود ولی آمدند پس از مرگ او دست درازی کردند به این برنامهها و رشته رشته کردند آن را و صورتها و ابعاد عجیب و غریب دادند به آن و پخش کردند و آنچه را که مرحوم پیرنیا و همکارانش از بزرگان موسیقی و فرهنگ صوتی ایران بودند مانند آثاری از کلنل وزیری، خالقی، عارف و شیدا و بسیاری از آثار ارزنده دیگری را که آرانژمان شده بود و برای تنظیم آنها زحمت فراوان کشیده شده بود متأسفانه دستکاری کردند و قطعه قطعه نمودند و با اظهار نظر کردنهای عجیب و غریب که آقا این درست نیست، این باید اینطوری باشد، بیایید یک کاسه کنیم برنامهها را و اسامی دیگری روی این برنامهها گذاشتند که خود آن اسمها هم غلط و نابجا بود.»
- در گفت وگویی با حبیبالله نصیری فر در کتاب گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران.[۱]
- «با آن همه مرارت و زحمت درست شده بود که تعدادی از این هنرمندان را فریدون ناصری هنرمند ارجمند از دیگر دستگاههای هنری مملکت با چه خون دلی برای همکاری با برنامههای گلها به رادیو آورده بود، نمیآمدند همکاری کنند و میگفتند آقا، آن دستگاه ما را اخراج میکند و حقوقمان را نمیدهد ولی آقای ناصری به خاطر سوابق دوستی و معنوی که با زنده نام داود پیرنیا داشت این هنرمندان را آوردند و آن برنامههای ارزنده را نواخته و ضبط گردید … در هر حال بعد از پیرنیا، با یک دست گروهی از آدمهایی که با این مسایل بیگانه بودند و نمیدانستند کار هنری، موسیقی، شعر، شاعری و فرهنگ صوتی چیست، ضابطه به رابطه بدل شد، یعنی حسن علی خان هم که در ارکستر مثلاً شماره ۲ کاری ارایه کرده بود آوردند و گفتند آقا یک شعر اول و یک شعر هم آخر و یک قطعه ساز هم وسطش بگذار! این هم میشود برنامه گلها. اولاً اینجا این ضابطه شکست و هر کسی راه پیدا کرد، البته اشتباه نشود، اینجا مسئله راه بندان نبود و این فکر پیش نیاید راه برای عده ای بسته شده بود. گلها یک برنامه وسیع و پر محتوا با تکنیکی عالی بود که هر کسی راهی در آن نداشت و نمیتوانست در یک چنین برنامه ای راه داشته باشد جز اساتید و چیزی لازم بود که در حد و شان گلها بود که در وجود خیلیها آن چیز وجود نداشت و متأسفانه با فوت داود پیرنیا، این حد و مرز به هم خورد. همه راه پیدا کردند و برنامه گلها به حد یک برنامه معمولی و عادی و بعضی مواقع حتی به صورت یک برنامه ساده تنزل پیدا کرد.»
- در گفت وگویی با حبیبالله نصیری فر در کتاب گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران.[۱]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «پرویز تا حدودی پرخاشگر بود. یک روز به رادیو رفته بود. آقای ابتهاج میگوید شما نیم ساعت دیر رسیدهاید. یاحقی هم در پاسخ میگوید: شما اصلاً اطلاعی از موسیقی دارید که این حرف را میزنید؟ گویا با هم گلاویز میشوند و ایرج آنها را جدا میکند. بعداً بسیاری از نوازندگان نام دار که در برنامه گلها ساز میزدند به همین دلایل و مسائل دیگر از برنامه گلها فاصله گرفتند. من هم جزو همین هنرمندان بودم.»
- فرهنگ شریف.[۲]
- «اتفاقاً آقای ابتهاج به استاد شهناز، آقای یاحقی، استاد پایور و دیگر اساتید خیلی اهمیت میداد و آقای ابتهاج موجب آن شد که برنامههایی از استادان حسین تهرانی، فرامرز پایور و دیگران از رادیو پخش شود. من فکر نمیکنم ایشان عاملی بودهاند برای رفتن استاد شهناز و استاد یاحقی از رادیو بلکه قضیه برعکس است.»
- حسن ناهید.[۲]
- «طبیعت هر چند قرن یک بار انسانهای خارقالعاده ای خلق میکند که پرویز یاحقی یکی از آنان است. این هنرمند با بهترین تأثیر در روح و مغز انسانها، در ماندگاری و جذابیت این هنر نقش دو چندانی داشتهاست. یاحقی با نوای جادویی ویولنش ثابت کرد که بیرون بردن این ساز از موسیقی اصیل ایرانی تاچه حد از جلال، ظرافت و قدرت این هنر میکاهد.»
- جوادبدیع زاده (خواننده).[۳]
- «حتی آنان که موسیقی ایرانی را غمگین و مغایر با شور جوانی میدانند، همواره از آثار و سبک نوازندگی این هنرمند لذت میبرند. به جرات میتوان گفت یکی از مواقع کثرت شنوندگان رادیو، زمانی بود که یکی از آثار به ویژه تکنوازی یاحقی از آن پخش میشد. استاد یاحقی هرگز خود را در حصار ردیفهای آواز و کوکهای تعیین شده مقید نمیکرد و با ابداع کوکهای جدید و ابتکاری، تنوع و تازگی در کارش به وجود میآورد کمااینکه در حال حاضر نیمی از کوکهای رایج در بین نوازندگان ویولن ایرانی یادگار این نابغه موسیقی است.»
- ذبیحالله مقوم نوازنده ویولن.[۳]
- «اگرچه هریک از ویولنیستهایی که تا کنون در ایران ظهور کردهاند از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و به نوبه خود سهمی در ارتقاء موسیقی اصیل ایرانی داشتند، اما پرویز یاحقی در این میان از شهرت بسزایی برخوردار بوده و نامش با ویولن گره خورده بود تا جایی که هرگاه نامی از این ساز به میان میآمد اغلب مردم به یاد او میافتادند و به نوعی سراغش را میگرفتند.»
- بهزاد مقوم پژوهشگر موسیقی و مدرس ویولن.[۳]