پرش به محتوا

پرسش

از ویکی‌گفتاورد

پرسش/سؤال عبارتی ارجاعی است که برای آگاهی‌یابی به کار می‌رود.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «ما اگر درِ سؤال را به روی خود ببندیم و یا از سؤال وحشت داشته باشیم، خواهیم شد جامعهٔ بی‌سؤال و این صفت جامعه‌ای است که یا خود را به کمال‌رسیده می‌بیند و یا در آن درجه از گمراهی غوطه‌ور شده است که به ارزش سؤال واقف نیست؛ و این را نیز می‌دانیم که فرهنگ انسان، چیزی جز حاصل سؤال و جوب سؤال نیست.»
  • «اندیشه از پدیده‌های شگفت‌انگیز عالم هستی و از اسرار بزرگ آفرینش است و پرسش از چیستی و نحوهٔ هستیِ آن، یکی از اساسی‌ترین پرسش‌های همیشه زنده است.»
  • «می‌توان مدعی شد که پیدایش فکر و ظهور جهان‌بینی خاص، معلول برقراری رابطهٔ خاص با «هستی» است. یعنی آنگاه که متفکری در برابر هستی (یا وجهی از آن) احساس دغدغه کرد و این دغدغه به‌صورت پرسش حقیقی، جان او را به هیجان آورد، حرکت فکر آغاز می‌شود و جهان‌بینی‌ها و اندیشه‌های متفاوت حاصل ماهیت پرسش و نوع جوابی است که به آن داده می‌شود.»
  • «اندیشه، مایهٔ حیات آدمی و وجه امتیاز او از سایر موجودات است و اندیشه در صورتی خواهد بود که به پرسش بها داده شود و پرسش همیشه هست اما تنها در فضای امن و آزاد است که پرسش‌ها به روشنی و درستی مطرح می‌شوند و اندیشه را بارور می‌سازند؛ والّا پرسش درونی و مخفی چون از میان نمی‌رود اگر سرکوب شود به ضدِّ اندیشه مبدّل می‌گردد.»
    • محمد خاتمی در «آیین و اندیشه در دام خودکامگی» بخش سوم: سخن پایانی؛ صفحه ۴۳۶
  • «پرسش آغاز تفکر است و امتیاز انسان به سایر موجودات این است که جستجوگر و پرسشگر است. اگر در جامعه‌ای پرسش نباشد تفکر نیست.» «پرسش در ذات آدمی است. انسان بی پرسش، انسانی است که از جان آدمی تهی است.»

منابع

[ویرایش]