پاییز
ظاهر
پاییز یا خَزان نام یکی از چهار فصل سال است.
گفتاوردها
[ویرایش]- آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
- ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش
- باغ بی برگی
- روز و شب تنهاست
- با سکوت پاکِ غمناکش
- سازِ او باران، سرودش باد
- جامه اش شولای عریانیست
- ورجز،اینش جامه ای باید
- بافته بس شعله ی زرتار پودش باد
- گو بروید، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد
- باغبان و رهگذران نیست
- باغ نومیدان
- چشم در راه بهاری نیست
- گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد
- ور برویش برگ لبخندی نمی روید
- باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
- داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
- باغ بی برگی
- خنده اش خونیست اشک آمیز
- جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
- پادشاه فصلها، پائیز ... [۱]