پادشاه خاتون همچنین شهرتیافته به صفوةالدین خاتون و لاله خاتون (۱۲۴۷ – ۱۲۹۵م) هفتمین فرمانروای قراختاییان کرمان (۱۲۹۱–۱۲۹۵) بود که به خوشنویسی و شعر فارسی پرداخت.[۱]
من آن زنم که همه کار من نکوکاری است
به زیر مقنعهٔ من بسی کلهداری است
به هر که مقنعه بخشم از سرم گوید
چه جای مقنعه تاج هزار دیناری است
درون کله عصمت که تکیهگاه من است
مسافران صبا را گذر به دشواری است
جمال سایه خود را دریغ میدارم
ز آفتاب که آن شهر گرد و بازاری است
نه هر زنی به دور گز مقنعه است کدبانوی
نه هر سری به کلاهس سزای سرداری است
طناب چنبر زن باد، هرچه مقنعهای
که تار آن نه ز مستوری و نکوکاری است
اگرچه بر همه عالم مرا خداوندی است
ولی به نزد خدا پیشهام پرستاری است[۱]
****
بر لعل که دید هرگز از مشک رقم
یا غالبه بر نوش کجا کرد ستم
جانا اثر خال سیه بر لب تو
تاریکی و آب زندگانیست به هم[۱]
↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ مشیر سلیمی، علیاکبر. «پادشاه خاتون». در زنان سخنور . ج. اول. تهران: مؤسسهٔ مطبوعاتی علمی، سال ۱۹۵۶م. ص ۵۷.