اسماعیل خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏گفتاوردها: ابرابزار
خط ۱۵: خط ۱۵:
جهان شعری اسماعیل خویی؛ شاعر عصیان و درد
جهان شعری اسماعیل خویی؛ شاعر عصیان و درد
| ناشر=ایندیپندنت فارسی|تاریخ بازدید=۱۴۰۰/۰۶/۱۲}}</ref>
| ناشر=ایندیپندنت فارسی|تاریخ بازدید=۱۴۰۰/۰۶/۱۲}}</ref>
* شعری از اسماعیل خویی

*شعری از اسماعیل خویی


:بار دگر به سوی کجا
:بار دگر به سوی کجا
خط ۲۸: خط ۲۷:
:و کیست از شما که نداند
:و کیست از شما که نداند
:من کبوتری هم اگر باشم
:من کبوتری هم اگر باشم
:هرگز آموخته‌ی قفس نمی‌شوم
:هرگز آموختهٔ قفس نمی‌شوم
:و هیچ‌گاه خانگی هیچ کس
:و هیچ‌گاه خانگی هیچ‌کس


:آزادم آزادم آزاد
:آزادم آزادم آزاد
خط ۴۰: خط ۳۹:


:آزادم
:آزادم
:آن‌چنان که تو گویی
:آن‌چنان‌که تو گویی
:نه از میان خاک زادم
:نه از میان خاک زادم
:نه از زهدان آب و
:نه از زهدان آب و
خط ۴۶: خط ۴۵:


:آزادم آری آزادم
:آزادم آری آزادم
:آن‌چنان که تو پنداری
:آن‌چنان‌که تو پنداری
:از خاندان بادم
:از خاندان بادم
:و باد
:و باد
خط ۶۲: خط ۶۱:
:شاید دلم برای کجا تنگ است
:شاید دلم برای کجا تنگ است
:شاید
:شاید
:چه می‌‌دانم من
:چه می‌دانم من
:من چه می‌‌دانم
:من چه می‌دانم
:شاید
:شاید
:شاید دلم برای خدا تنگ است
:شاید دلم برای خدا تنگ است
:شاید دلم برای شما<ref>{{یادکرد وب | نشانی=https://www.dw.com/fa-ir/اسماعیل-خویی-شاعر-سرشناس-ایران-درگذشت/a-57651636| عنوان=
:شاید دلم برای شما
اسماعیل خویی، شاعر سرشناس ایران درگذشت
| ناشر=دویچه وله فارسی|تاریخ بازدید=۱۴۰۰/۰۶/۱۲}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۲۳

اسماعیل خویی (زاده ۹ تیر ۱۳۱۷ در مشهد – درگذشته چهار خرداد ۱۴۰۰)[۱] شاعر معاصر ایرانی و عضو کانون نویسندگان ایران بود.

گفتاوردها

  • زنجیر
«نیز ما افسانه‌ای داریم:
بیشماران فصل از او در گردِ بی‌تاریخ بودن گُم
نیز فصلی چند، همچون خواب شیرینی، از او تاریخ را در یاد
بعد از آن بی‌رحمی آتش
بعد از آن تسلیم هر چه خشک و هر چه تر
بعد از آن گیسو پریشان‌کردنِ بیوه‌زنانِ دود
بعد از آن سرمای خاکستر
بعد از آن…
آیا
حلقه آخر تواند بودن این زنجیر را محشر؟»[۲]
  • شعری از اسماعیل خویی
بار دگر به سوی کجا
و پس چرا
من باز در میان شما
تنها می‌مانم
می‌دانم کبوتری هم اگر باشم
جز مشتی بال و نفس نیستم
و کیست از شما که نداند
من کبوتری هم اگر باشم
هرگز آموختهٔ قفس نمی‌شوم
و هیچ‌گاه خانگی هیچ‌کس
آزادم آزادم آزاد
و خوب می‌دانم
آزادی مثل هوای بامدادی خوب است
اما چراست
از خود می‌پرسم
و از کجاست
که در دلم همیشه غروب است
آزادم
آن‌چنان‌که تو گویی
نه از میان خاک زادم
نه از زهدان آب و
نه از پشت آفتاب
آزادم آری آزادم
آن‌چنان‌که تو پنداری
از خاندان بادم
و باد
باد
از چهار سو باد
از هزار سو باد
آه بار دگر چمدانم را
باید
باید
باید
ببندم
سوی کجا؟
چه می‌دانم
شاید دلم برای کجا تنگ است
شاید
چه می‌دانم من
من چه می‌دانم
شاید
شاید دلم برای خدا تنگ است
شاید دلم برای شما[۳]

منابع

  1. «اسماعیل خویی، شاعر سرشناس ایرانی درگذشت». ایران اینترنشنال. 
  2. «جهان شعری اسماعیل خویی؛ شاعر عصیان و درد». ایندیپندنت فارسی. بازبینی‌شده در ۱۴۰۰/۰۶/۱۲. 
  3. «اسماعیل خویی، شاعر سرشناس ایران درگذشت». دویچه وله فارسی. بازبینی‌شده در ۱۴۰۰/۰۶/۱۲. 

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ