میرزا کوچک خان جنگلی
ظاهر
(تغییرمسیر از میرزا کوچک خان جنگلی)
میرزا کوچک خان جنگلی (۱۲۵۹ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰ هجری شمسی), مبارز انقلاب مشروطه و سردار جنبش جنگل و از اولین رهبران جمهوری گیلان
دارای منبع
[ویرایش]- «در قانون اسلام مدون است که کفار وقتی به ممالک اسلامی مسلط شوند مسلمین باید به مدافعه برخیزند ولی دولت انگلیس فریاد میکشد که من اسلام و انصاف نمیشناسم باید دول ضعیف را اسیر آرزو گشتهٔ مقاصد شوم خود سازم. بنده میگویم انقلابات امروز دنیا ما را تحریک میکند که مانند سایر ممالک در ایران اعلان جمهوریت داده و رنجبران را از دست راحتطلبان برهانیم ولیکن درباریان تن در نمیدهند که که کشور ما با قانون مشروطیت از روی مرام دموکراسی اداره شود.»
- خطاب به رئیس اتریاد طهران رتمستر کیکاچینکف
- «پروپاکاندهای اشتراکی در ایران عملا تاثیر سوء میبخشد زیرا پروپاکاندچی ها از شناسائی تمایلات ملت ایران عاجزند. من به نمایندگان شما در موقعش گفتم که ملت ایران حاضر نیست برنامه و روش بالشویسم را قبول کند زیرا این کار عملی نیست و ملت را بطرف دشمن سوق میدهد.»
- خطاب به ولادیمیر لنین
- «من میدانم که در تمام ممالک آزاد، برنامهٔ هر فرقهٔ سیاسی، آزادانه، نشر و تبلیغ میشود.»
- خطاب به ولادیمیر لنین
- «ما معتقدیم که قدم اول را برای آزادی ایران برداشتهایم لیکن خطر از جانب دیگر بما روی آورده است، یعنی اگر از مداخلهٔ خارجی در امور داخلی جلوگیری نشود معنیش اینست که هیچوقت به مقصودمان نخواهیم رسید زیرا به جای مداخلهٔ یک دولتی که تا کنون وجود داشت، مداخلهٔ خارجی دولت دیگری شروع شده است. ما نمیتوانیم افتخارات انقلابی خود را که طی ۱۴ سال کوشش و فداکاری بدست آورده ایم یکباره محو کنیم و به حقوق ملت ایران خیانت ورزیم. من اکنون رشت را ترک کرده به پناهگاه سابقم جنگل رفتهام.»
- خطاب به ولادیمیر لنین
- «چون تهران فتح شود، گیلانیها ناصیهای خواهند داشت باز و درخشنده.»
- «هنوز اطراف گیلان را قشون شاهپرست و عناصر مستبد احاطه دارند و هنوز قشون انگلیس از حدود گیلان خارج نشده و مسائل حیاتی بین ما و شما حل نگردیده است و با این احوال شما در رشت و انزلی به اختلاف حتی به منازعه شروع نمودهاید که هیچ انتظارش را از دشمن نداشتهایم چه رسد بشماها که دوست هستید. آیا ایران را از وجود مستبدین تصفیه کردهاید؟ آیا ایران را فقط گیلان تصور میکنید؟ و آیا احرار ایران را فقط همین عده فرض مینمائید؟»
- خطاب به رفیق مدیوانی
- «اگر این اقدامات شما دوام پیدا کند ناچاریم به هر وسیله باشد بتمام احرار و سوسیالیستهای دنیا حالی کنیم که وعدههای شما همهاش پوچ و عاری از صحت و صداقتاند. به نام سوسیالیسم اعمالی را مرتکب شدهاید که لایق قشون مستبد نیکلا و قشون سرمایهداری انگلیس است. با یک فرقهٔ آزادیطلب و یک جمعیت انقلابی که مشقتهای متوالی چندین ساله دیده و هنوز هم محصور دشمنان است آیا این نوع معامله میکنند؟»
- خطاب به رفیق مدیوانی
- «ما قدمهای مقدس انقلابی را با راستی و درستی بدون هیچگونه آلایش برداشتهایم. انگلیسها و دولت نیکلائی به من حکومت، سلطنت، امتیازات و ریاست میدادند و من باتکاء توجه مردم و احساسات عمومی و مقبولیت عامه که همین چیزها آخرالامر فساد و دروغگوئیهایتان را برملا خواهند ساخت پشت پا زدم.»
- خطاب به رفیق مدیوانی
- «رفقای شما اگر غارتگری و آدمکشی را «مسلک» نام گذاشته این کارها را بنام کمونیزم مرتکب میشوند- بنابراین شاهسونها که صدها سال است مرتکب این اعمال میشوند از همه کمونیست ترند.»
- خطاب به رفیق مدیوانی
- «ما به شرافت زیست کردهایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کردهایم و با شرافت خواهیم مرد.»
- خطاب به رفیق مدیوانی
- «من همیشه عقیده داشتهام و هنوز هم دارم که افکار عامه هر نهضت ملی را پیشرفت میدهد نه آهن و آتش. تبلیغات صادقانه و نجیب مردم و احترام به عقاید و عادات ملی و مملکتی مؤثر تر از صدها هزار قشون و آلات ناریه است.»
- خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
- «اهالی مشرق زمین و خاصه ایرانیها که همیشه مذهبیاند زیر بار هیچگونه مرام افراطی و خشن و تند نمیروند. کلیهٔ نهضتها یا برای دفع دشمن است یا برای رسوخ عقیده- دفع دشمن جنگجوئی لازم دارد و رسوخ عقیده ملاطفت آن هم به مرور زمان.»
- خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
- «دو ماه زمام انقلاب را به معیت یکدیگر به طور ملایمت در دست داشتیم منجیل تا لوشان فتح شد از طرف دیلمان، قزوین در تهدید بود قزاقخانه و ژاندارمری رشت تصرف شد ادارهٔ نظام ملی تاسیس گشت افکار عامه ایرانیان همراه و متوجه ما بود گیلانیان با میل و رغبت کمک فکری و مالی میکردند از تمام نقاط مملکت ندای مساعدت بلند بود قرارداد معروف موقوف-الاجراء و شاه ایران در مقام تغییر پایتخت از تهران باصفهان برآمد انگلیسها از قزوین شروع بعقب نشینی کردند بهمان حال اگر باقی مانده بودیم فتح مرکز امکان پذیر میگشت اکنون سه ماه و نیم است که زمام انقلاب در دست شماها است. گیلان وسیع و پر نعمت بصورتی در آمده که از تامین معاشش عاجز است و شما نیز از یک شهر گدا، مخارج یومیه را بزحمت تهیه میکنید اگر نظر دقتی بخارج از محوطهٔ رشت بیافکنید میبینید که هزاران نفر از ترس غارت و کشتهشدن و ننگ ناموس در جادههای قزوین و جنگلهای گیلان آوارهاند و چقدرشان نفله شدند و مردهاند در نتیجهٔ این اوضاع انگلیسها که از قزوین در حال عقب نشینی بودند تا رستمآباد جلو آمدند شاه ایران بعوض تغییر پایتخت به تجهیزقواء پرداخته تعرض را شروع نمود پس از دو بار عقب نشینی تا انزلی رشت را تصرف اما هنوز نتوانستهاید تا رستمآباد پیشروی نمائید شعلهٔ آزادی تبریز در نتیجهٔ این مخالفتها خاموش شد. احرار ایران با همهٔ انتظاراتی که از انقلاب گیلان داشتهاند از شنیدن عملیات تند و زننده و افراطی یکباره مایوس شدهاند و قرارداد منسوخ ایران بر باد ده مجددا دارد احیاء میشود. افسوس که قدمی از گیلان بیرون نرفتهاید تا بدانید که افراد ایرانی در برابرتان مسلح شده و جنگ با انقلابیون را «جهاد مقدس» نام گذاردهاند و عملیات خشنتان آنها را بدام بیگانه انداخته است. نام سوسیالیست و بالشویک بحدی منفور شده که کسی حتی در خواب میل ندارد آن را بشنود. تصدیق میکنم که انقلاب متضمن همهگونه خسارات مادی و معنوی است ولی البته تصادفی نه از روی عمد. مرا ملامت میکنید چرا به جنگل آمدهام مگر آنها که نیامدند محفوظ ماندند؟ حاجی شیخ عبدالحسن و میرزا عبدالحسین خان را در انزلی دستگیر کردید- معین الرعایا و همراهانش در منجیل- شیخ عبدالله خان در رشت شهید شد. اکنون گائوک و مظفرزاده تلخی بیمهریهای شما را میچشند. شما جمعیت بالشویک رشت آیا مستقیما با سویت روسیه مربوطید یا مستقلا عمل مینمائید؟ تاکتیک و رویهتان در حال و آینده چیست؟ اگر بر خلاف گذشته است پس میشنویم هنوز کماکان رویهٔ گذشته تعقیب میشود. متذکر میشوم محال است بتوانید برای پیشرفت آزادی قدمی بردارید بر فرض آنقدر بکشید و خود کشته شوید و ایران را تودهٔ خاکستر نمائید.»
- خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
- «ایران میدان غرضرانی بیگانگان و متعدیان عالم بشری بوده و حیات اجتماعیان دستخوش استفادهٔ سرمایهداران خارجی و نفعپرستان داخلی است. ضعف و لاابالیگری زمامداران دوره های متوالیه، مرکز لزوم اصلاحات داخلی و هر گونه قیام و نهضتی را که متضمن اصلاحات اساسی کشور باشد مشروع میسازد.»
- «من و یارانم در مشقتهای فوق الطاقهٔ چندین ساله هیچ مقصودی نداشته و نداریم جز حفظ ایران از تعرضات خارجی و فشار خائنین داخلی، تأمین آزادی رنجبران ستمدیدهٔ مملکت و استقلال حکومت ملی.»
- خطاب به سفیر شوروی روتشتن
- «ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنان نوع بشر لاقید بمانیم و مظلومین و رنجبران بیچاره را زیر فشار پنجهٔ ظالمان و متعدیان نگریسته ساکت بنشینیم. عقیدهٔمان ثابت و غیر قابل تزلزل است. تمامی افراد ما با حرارت و سرشار برای فدا شدن در راه آزادی مهیا و بیپروا هستند.»
- خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
- «در خاتمه این نکته را لازم به تذکر میداند که مقصود من و یارانم حفظ استقلال مملکت و اصلاح و تقویت مرکز است. تجزیهٔ گیلان را که مقدمهٔ ملوک الطوایفی است همچنین ضعف کشور را خیانت صریح دانسته و میدانم پیشنهادات همیشگی ما به دولت رفع این توهم را مینماید»
- خطاب به سفیر شوروی روتشتن
- «تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگیت سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت، حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانیت بی نصیب بمانی، درحالیکه طلاق حلال همهٔ این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالودهٔ نوینی را برای زندگی آیندهات بریزی. از اینکه وضع مادیم اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شأنت فراهم کنم شرمندهام»
- میرزا کوچک خان جنگلی در آخرین دیدار با همسرش
- «اکنون منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری در میان نباشد اما وقتی از افکار و انتظاراتشان نتایج تلخ مشاهده کردند، آنوقت است که ندامت حاصل خواهند نمود و قدر و منزلت ما را خواهند یافت. بلی آقای من! امروز دشمنانمان ما را دزد و غارتگر خطاب میکنند و حال آنکه هیچ قدمی جز در راه آسایش و حفاظت مال و ناموس مردم برنداشتهایم. ما این اتهامات را میشنویم و حکمیت را به خداوند حاکم و قادر و حاکم علی الاطلاق واگذار میکنیم»
- آخرین نامه میرزا کوچک خان جنگلی
بدون منبع
[ویرایش]- «بزرگترین درد اجتماع بشری، بی عدالتی است.»
- «هیچ قومی از اقوام بشر به آسایس و سعادت نائل نمیگردد، به سیر شاهراه ترقی و تعالی موفق نمیشود، مگر به حقوق خود واقف گشته،كاملا ادراك كند كه خدای متعال همهی آنها را آزاد آفریده و بنده و ذلیل همدیگر نیستند. طوق بندگی یكدیگر را نباید بگردن بیندازند. همچنین به ابناء جنس خود حق ندارند حاكم مطلق و فعال مایرید باشند.»
درباره
[ویرایش]- «میخواهم کلامی دربارهٔ میرزا کوچکخان بگویم. صرفنظر از درست یا نادرست بودن آرمانهای این مرد، به اعتقاد من او انسانی باوجدان، وطنپرستی صادق، و مردی با صفات پسندیدﻩٔ بسیار است. او سعی داشت رشوه، غارت، شورش، و بسیاری از چیزهای دیگر را که از صفات قوای مسلح در ایران بود ریشهکن کند. او قوای خود را منظم و تابع قانون نگاه داشت. همچنین جان و مال اشخاصی که نمیجنگیدند از دست او در امان بود. بعد از نبرد منجیل شایعات فراوانی بر سر زبانها افتاد که کوچکخان به عبث بودنِ جنگ پی برده و تلاش میکند تا همقطارانش را از جنگیدن باز دارد، ولی کسی به حرفش گوش نمیکند. طرفدارانش او را بیشتر نه به خاطر تهور و تواناییاش در جنگ، بلکه به خاطر مهربانیش، عشقش، صداقت بیشائبهاش، دغدغهاش برای رفاه و سعادت کشور، عدالتش و حقیقتجوییاش تحسین میکنند.»
- کشیش چارلز ماری، مبلغ مسیحی مقیم رشت
- «کوچکخان یک ایرانی فرهیخته و آدابدان، با شجاعت، پرجذبه و با صلابت است. علاوه بر این، او بخوبی با نهادهای سیاسی اروپا و علم مملکتداری غرب آشناست. او که تجسم (ایران جوان) مبارز است، خود را پیامآور اصلاحات میداند.»
- ماژور ام. اچ. دانوهو[۱]
- «میرزاکوچکخان یک مرد بهتماممعنا مسلمان بوده و تابهحال دامنش به بیعفتی و بیدینی و دزدی و خیانت ملوث نشده است. این شخص است که آرزو دارد اسلام را به اعلاءدرجه استعلا ببیند. دیانت اسلام را بهتماممعنا قبولکرده و برای اجرای قوانین آن لباس مجاهدت بر تن نموده است. این مرد کسی است که تمام همراهان خود را قبلا قسم داد که برای حفظ اسلام و ایران از جان و مال بگذرند. این آدم با آنکه انقلابی است وطندوست و ملتپرست و دینپرور است.»
- «بسمالله الرحمن الرحیم. حقیر از آقا میرزا كوچك خان جنگلی و اشخاصی كه صمیمانه و صادقانه با ایشان هم آواز بودند، نیت سوئی نسبت به دیانت و صلاح مملكت نفهمیدم. بلكه جلوگیری از دخالت خارجیان و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدم مسجل بر هر مسلمانی لازم، خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد كه نیت و عملیات آنان را تعقیب و تقلید نمایند. پر واضح است كه طرفیت و ضدیت و محاربه با همچون جمعیتی مساعدت به كفر و معاندت با اسلام است. جمادی الثانیه ۱۳۳۸، حسن بن اسماعیل طباطبایی.»
- «ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﮔﯿﻼﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﺮﯾﻢ ﺧﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﺤﯿﯽﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﯿﺸﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ، ﺍﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﯽﻧﻬﺎﯾﺖ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭﻝ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺵ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺑﻪ ﺳﻦ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﻣﯽﻧﻤﻮﺩ. ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺪ ﻧﯿﺰ ﻭﻃﻦﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﯾﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ اﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭﻃﻦ ﺍﻭ ﯾﮏ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﺍﺟﺐ ﻣﯽﺷﻤﺮﺩ. ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽﺷﺪ. اﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺮﻣﺎﺕ ﺩﯾﻨﯽ ﻣﺠﺘﻨﺐ ﺑﻮﺩ، ﻟﯿﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﻌﻞ ﻭ ﺗﺮﮎ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﺎﺭﻩ ﺳﺒﺤﻪ ﻭ ﯾﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺁﻥﮔﺎﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺎﺩﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﺮﺍﺷﯿﺪ، ﭼﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻼﻑ ﺷﺮﻉ ﻣﯽﺷﺮﻣﺪ، ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺑﯽﻃﻤﻊ ﺑﻮﺩ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺘﻔﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻢ ﺗﮑﻠﻢ ﻣﯽﮐﺮﺩ... ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﻭﻝ ﻃﻠﺒﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ ﺍﺯ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﻓﻘﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ»
- «میرزا کوچک خان، مسلمانی معتقد، و مبارزی وطن خواه و نستوه بود و نهضت او خاستگاه دینی و مردمی داشت. نهضت جنگل به رهبری میرزاکوچک خان جنگلی در شرایطی شکل گرفت که همه جای سرزمین ایران آماده قیامهای آزادی بخش برای پایان بخشیدن به حضور بیگانگان و پایان دادن به اوضاع آشفته درون مرزها بود. نهضت جنگل مقارن با بروز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ شکل گرفت. با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان هدفهای عمده نهضت عبارت بود از: اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت، رفع بی عدالتی و مبارزه با خودکامگی و استبداد. در پی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، و متارکه روسیه از جنگ جهانی اول، دولت انقلابی دستور بازگشت نیروهای روس را صادر کرد. در این میان انگلیس بی رقیب ماند و در ایران به قدرت فعال مایشاﺀ تبدیل گردید؛ از همین رو تصمیم گرفت تا نهضت جنگل را که کانون اصلی تهدید منافع خود میدانست، از میان بردارد. براساس این برنامه عده زیادی از اهالی منطقه شمال را به جرم ارتباط با قوای جنگل دستگیر و به مناطق دیگر تبعید کرد.»
- «میرزاکوچک شجاع جنگلی، یک نمونه و یک مسطوره (نمونه) است؛ وقتی مرحوم میرزا کوچک جنگلی در این منطقه دلش با احساسات شجاعانه اسلامی بیدار شد، آن روز نغمه اتحاد اسلام در سرتاسر گیلان و در بین خواص این مرز و بوم پیچیده بود.»
- «بزرگداشت «میرزاکوچکخان» تلاشی برای زنده نگه داشتن روح دینداری برای آزادگی، مبارزه برای عدالت، مقاومت در برابر بیگانه، پاسداشت ایثار و رادمردی برای زندگی شرافتمندانه است.»
پیوند به بیرون
[ویرایش]- ↑ دکتر محمدقلی مجد، انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 433 ـ 431.
- ↑ http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=264302
- ↑ http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=264302
- ↑ سخنرانی در رشت ۱۱/۰۲/۱۳۸۰
- ↑ http://www.rouhani.ir/event.php?event_id=208