پرش به محتوا

میترا داور

از ویکی‌گفتاورد

میترا داور (زادهٔ ۱۳۴۴ در فیروزکوه) رمان‌نویس ایرانی است.

گفتاوردها

[ویرایش]

درخت

[ویرایش]
  • «خودم را در آینهٔ قدی نگاه می‌کنم. کمابیش چاق شده‌ام. بی‌صدا راه می‌روم و با ساعت کار می‌کنم، با دقیقه‌ها و ثانیه‌هایش، می‌دانم در هر دقیقه و یا ثانیه‌اش کجا باید باشم، سر ایستگاه اتوبوس و یا در اداره … ساعت شش و پانزده دقیقه بیدار می‌شوم. شش و سی‌و هفت دقیقه لقمه‌ای نان و پنیر می‌بلعم … گاه فکر می‌کنم سیم دوشاخه‌ای بهم وصل است به‌همراه یک کرنومتر … دوستانم در موقعیت‌های مختلف کاری عکس گرفته‌اند از من. گاه عکس‌هایم را می‌اندازم پشت مانیتور و خودم را نگاه می‌کنم. النگویی در دست راستم است و پاهایم را بیشتر وقت نشستن روی هم می‌اندازم، ماشین حساب هم هست کنار دستم که مدام حساب می‌کنم، کسور را جوری تراز می‌کنم و اضافات را جور دیگر. مهم این است که همه‌چیز تراز باشد. همهٔ ما به نوعی به دنبال ترازکردن هستیم و تراز شدن شاید …»[۱]
  • «رها می‌شوم شب‌ها از لباس‌های فرم و کفش محکمی که تمام روز انگشت‌هایم را در خود می‌فشارد، رها می‌شوم از این که به چه باید بیندیشم و به چه نباید بیندیشم. کفش‌هایم را درمی‌آورم. موهایم را و بدنم را از لباس فرم آزاد می‌کنم … ارقام و اعداد … کنارشان می‌زنم. همه به کناری می‌روند؛ افرادی در مرکز خواب و رویاهایم می‌ایستند که نمی‌شناسم‌شان، سراسیمه می‌آیند در خواب‌ها و رویاهایم، سرک می‌کشند … پاهایم را این قدر روی تخت می‌کشم تا جمع بودنشان را پشت میز فراموش کنند … رها می‌شوم … بی‌عکس تصویر می‌سازم. تصاویر مثل موج از کنار هم می‌گذرند و گاه روی هم انبار می‌شوند. آرام آرام بیداری پس می‌رود …»

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. میترا داور، درخت، انتشارات افراز، ۱۳۹۲.