پرش به محتوا

مهدی رضایی

از ویکی‌گفتاورد

مهدی رضایی (۱۳۳۱، تهران – ۱۶ شهریور ۱۳۵۱، تهران) فعال سیاسی و از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در قبل از انقلاب ۱۳۵۷ بود. وی در ۱۶ شهریور ۱۳۵۱ پس از محکوم شدن به سه بار اعدام در دادگاه حکومت پهلوی، تیرباران گردید[۱] و لقب گل‌سرخ انقلاب گرفت.[۲]

گفتاوردها

[ویرایش]

مهدی رضایی در بخشی از دفاعیات خود در دادگاه گفت:

  • «یکی از موارد اتهام من ورود در دسته به‌زعم شما اشرار است و من مجبور هستم که این دسته رو معرفی بکنم که بعد معلوم بشه آیا ما شرور هستیم یا نه. برای جواب دادن به این اتهام مجبور هستم که در این مورد توضیحاتی بدهم. باید عرض بکنم که هدف ما چیزی نبوده جز بهروزی انسانها. جز برداشتن هرگونه تبعیض… ما کسانی نبودیم که درد ناراحتی مردم را ببینیم و ساکت بنشینیم. هم‌چنان‌که مولای ما علی در خطبه شقشقیه، هنگامی که خلافت را به‌دست می‌گیرند، می‌فرماید: خداوند از کسانی که به ماهیت این روابط، به ماهیت این مسئله آگاهی دارند، پیمان و عهد گرفته که ساکت ننشینند و از سیری ظالم و گرسنگی مظلوم. این پیمانی‌ست که ما با خدای خود بستیم.[۳] من در این‌جا به اتهام عشق به خلق و پیکار در راه خلق محاکمه می‌شوم. هدف ما فراهم‌آوردن چنان شرایطی است که همه انسانها تحت آن شرایط به آخرین حد کمال و انسانیت برسند… من در اینجا به اتهام عشق به خلق و پیکار در راه خلق محاکمه می‌شوم. بگذار رگ و پوست ما در راه خلق فدا گردد. تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست شکست و پیروزی هست؛ ولی سرانجام پیروزی متعلق به خلق است. این را من نمی‌گویم این را تاریخ می‌گوید…»

دربارهٔ او

[ویرایش]
  • احمد شاملو در خاطره اعدام او در میدان تیر چیتگر شعری را سروده است.

«ابراهیم در آتش»

در آوار خونین گرگ و میش

دیگرگونه مردی آنک،

که خاک را سبز می‌خواست

و عشق را شایسته زیباترین زنان ــ

که این‌اش

به نظر

هدیتی نه‌چنان کم‌بها بود

که خاک و سنگ را بشاید.

چه مردی! چه مردی!

که می‌گفت

قلب را شایسته‌تر آن

که با هفت شمشیر عشق

درخون نشیند

و گلو را بایسته‌تر آن

که زیباترین نام‌ها را

بگوید.

و شیرآهن کوه مردی از این‌گونه عاشق

میدان خونین سرنوشت

به پاشنهٔ آشیل

درنوشت. ــ

رویینه‌تنی

که راز مرگ‌اش

اندوه عشق و

غم تنهایی بود.

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ