پرش به محتوا

معاويه بن ابی سفيان

از ویکی‌گفتاورد
(تغییرمسیر از معاویه پسر ابی‌سفیان)

معاویه بن ابی سفیان (۲۰ ق. هـ - ۶۰ هـ / ۶۰۳–۶۸۰ م) اوّلین خلیفهٔ امویان.

سخنان

[ویرایش]
  • «سخنان ام سنان در دشنام اهل شام، برای من تلخ‌تر از کشتن هشتاد مبارز من است. اگر پیروز شوم او را سخت عقوبت می‌کنم .»
    • در جنگ با مالک اشتر
  • «به علی بگو که من صد هزار شمشیرزن دارم که شتر نر را از ماده تشخیص نمی‌دهند.»
    • مروج الذهب، ترجمه، ج ۲، ص ۳۶
  • «ای مردم عراق! من با شما پیکار نکردم تا شما نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج گزارید، با شما پیکار کردم تا بر شما حکومت کنم.»
    • پس از صلح با امام حسن
  • از او پرسیدند چه‌کسی بیش از همه نزد تو محبوب است، گفت: «آنکس که بیشتر، مردم را دوست دارد.»

ضرب‌المثل‌ها

[ویرایش]
  • «هم آش معاویه را می‌خورد، هم نماز علی را می‌خواند!»
  • «نماز، پشت سر علی کامل‌ترین نمازهاست، غذای معاویه چرب‌ترین غذاها و احتراز از جنگ سالم‌ترین کارهاست.»

دیگر

[ویرایش]
  • «آن پیرهن که گشت به دست حسود چاک//اندر بر معاویه دیریست تا قباست»
    • اوحدی مراغه‌ای
  • «تا روز حشر آتش سوزنده را//بر شیعت معاویه زندان کنم»
    • ناصر خسرو

دربارهٔ او

[ویرایش]
  • «معاویه به حلم معروف بود و کسی نتوانسته بود او را خشمگین سازد مردی دعوای کرد که او را بر سر خشم آورد نزدش شد و گفت خواهم مادرت را به زنی به من دهی از آن که او رای بزرگ است معاویه گفت پدرم را نیز سبب محبت به او همین بود.»
  • «از کی شما زمامداران رعیت و فرماندهان امت بوده‌اید؟ نه پیشینه‌ای در دین دارید و نه شرفی مَهین از زمانِ پیشین، و پناه به خدا از گرفتاری به شقاوتِ دیرین. تو را می‌ترسانم از اینکه سرسختانه در فریب آرزوها درون باشی و در آشکارا و نهان دو گون. خواهان جنگی؟ پس مردم را به یکسو بگذار و خود رو به من آر و دو سپاه را از کشتار بزرگ معاف دار تا بدانی پردهٔ تاریک بر دلِ کدام یک از ما کشیده‌است و دیدهٔ چه کس پوشیده. منم ابوالحسن، کشندهٔ جد، دایی و برادر تو در جنگ بدر هستم. همان شمشیر امروز نیز با من است و با همان قلب با دشمن خویش رو به رو می‌شوم. بی آن که دین تازه‌ای آورده باشم یا پیامبر دیگری گزیده باشم؛ و این نیز واقعیت مسلّمی است که من در همان راستای روشنی هستم که شما امروزش به دلخواه وانهاده‌اید و نشان داده‌اید که انتخاب دیروزینتان [اسلام آوردن] از سرِ ناگزیری بود.»
  • «به خدا سوگند، معاویه زیرکتر از من نیست، لیکن شیوه او پیمان‌شکنی و گنهکاری است. اگر پیمان‌شکنی ناخوشایند نمی‌نمود، زیرکتر از من کس نبود، اما هر پیمان‌شکنی به گناه بر انگیزاند، و هر چه به گناه بر انگیزاند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمان‌شکن را درفشی است افراخته و او بدان درفش شناخته. به خدا، مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سختگیری ناتوانم نتوانند شمرد.»
  • «معاویه گروهی نادان را به دنبال خود می‌کشاند و حقیقت را از آنان می‌پوشاند. کورکورانه پی او می‌تازند تا خود را به کامِ مرگ دراندازند…»

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ