محمود سریعالقلم
ظاهر
محمود سریعالقلم (۱۳۳۸) استاد دانشگاه، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران.
گفتاوردها
[ویرایش]- «آنقدر تحت تأثیر چپ مارکسیستی هستیم که جهان را فقط امپریالیسم میبینیم. ما نمیدانیم که جهان فقط امپریالیسم نیست بلکه این جهان مسئله محیط زیست و مسائل صنعت، آموزش، تکنولوژی و مدنیت و کاهش جرائم اجتماعی نیز دارد…»[۱]
- «تهران متأسفانه در حال حاضر به یکی از شهرهایی تبدیل شده که ادب و تربیت در آن به حداقل ممکن خود قرار دارد. این موضوع به دلیل به هم ریختگی طبقات اجتماعی و فقدان آموزش مدنی در این شهر است. شاید برخی مجریان به این نقد من، خرده بگیرند. به نظرم دلیلش این است که رابطه آنها با جامعه، حالت رسمی و مملو از تعارفات رایج ایرانی است. برای من که در شهر تهران رفت و آمد داشته و با جامعه سروکار دارم، بیادبی به یک اصل در شهر تهران تبدیل شده است.»[۲]
- «بیایید به سطح شمال شهر تهران برویم و از افرادی که دوبله پارک کردهاند بپرسیم چرا شما دوبله پارک کردهاید. عموماً به شما خواهند گفت که اولاً به شما مربوط نیست و ثانیاً من کار دارم و برایم اصلاً مهم نیست که برای انجام کارم حقوق دیگران را نادیده بگیرم و حتی شاید طرح سؤال به درگیری هم بینجامد که نمونههای آن را در سطح شهر تهران شاهد هستیم…»[۳]
- «آنقدر تحت تأثیر چپ مارکسیستی هستیم که جهان را فقط امپریالیسم میبینیم. ما نمیدانیم که جهان فقط امپریالیسم نیست بلکه این جهان مسئله محیط زیست و مسائل صنعت، آموزش، تکنولوژی و مدنیت و کاهش جرائم اجتماعی نیز دارد…»[۴]
- «آیا آمادگی این را داریم که به جای آنکه یک شب برویم پیتزا بخوریم، پول آنرا صرف خریدن کتاب کنیم؟ ما باید خودمان را اصلاح کنیم و نه اینکه تماماً نگاه ما این باشد که دولت باید اصلاح شود. نباید نگاه این گونه باشد که ما مردم همه آداب و رفتار و کردار و خلقیاتمان بسیار عالی است و مشکل فقط در دولت است!»[۵]
- «شما اگر ملایمترین انتقاد را به میانگین ایرانی داشته باشید احتمالاً دوستی آن شخص را از دست میدهید. فکر کنم هر کسی این تجربه را در زندگی خود داشته است. عادت کردهایم که همواره از ما تعریف بشود. حتی پدرها و مادرها نیز عموماً فرزندان خود را تأیید میکنند تا آنها را تربیت کنند.»[۶]
- «میانگین ایرانی، دامنه لذاتش خیلی محدود است. سبک زندگی ما لذّات ما را به موارد خاصی محدود میکند. قدم زدن در خزان، با دوستان فرهنگی بودن، کمک کردن به ایتام، پنج دقیقه به یک گل نگاه کردن، چهل صفحه در مورد خود نوشتن، احترام به عابر پیاده، نپریدن وسط حرف دیگران، سکوت فراوان، آشغال پرت نکردن از اتومبیل، جواب تلفن مردم را دادن، مؤدب بودن، تقدیر از کار خوب، ویژگیهای مثبت افراد را دیدن، گفتن ده بار در روز: من اشتباه کردم، زبانهای خارجی آموختن … در زندگی ما ایرانیها بسیار محدود است.»[۷]
- «ما به مراتب مادیتر هستیم حداقل از مردم اروپا. میانگین مردم اروپا یک زندگی بسیار معمولی دارند و از زندگی با ثبات و آرامی که دارند راضی هستند و تنوع عجیبی در دامنه لذاتشان دارند. از اینکه به جنگل یا دریا بروند یا به افراد کمک کنند و یا کتاب بخوانند و وقت برای خودشان بگذارند خیلی خرسند میشوند؛ ولی دامنه لذات ما خیلی محدود و مادی است. این تلقی ما از زندگی باعث میشود که دائماً در اضطراب باشیم و از آن ابعاد غیر مادی زندگی بهره نبریم.»[۸]
- [ادامهٔ گفتاورد بالا] «نکته دوم در رابطه با سبک زندگی، رعایت حقوق انسانهای دیگر است. در این زمینه خیلی سقوط کردهایم. امروزه در فرهنگ عقب افتاده آپارتمان نشینی در شهر تهران یک خانواده تا ۳ صبح به قدری سرو صدا میکند که کل محله اعتراض میکنند. این برای این است که هیچ احترام و حقوقی برای دیگران قائل نیستند... یکی از نکات مهمی که طی سالها در اجلاس داووس آموختهام تواضع بزرگان اقتصاد و سیاست دنیاست. تواضعی را که در «بیل گیتس» دیدم، در خانوادههای عالینسب و خسروشاهیها در دوره نوجوانی دیده بودم. حالا امروز تازه به دوران رسیدهها که از طریق رانت و ارتباط فامیلی و… به پول و ثروت هنگفتی رسیدهاند حداقل حقوق را برای دیگران قائل نیستند و آموزش فرهنگ مدنی [شهرنشینی] ندیدهاند. این عدّه تصوّر میکنند چون پول دارند بر دیگران هم برتری دارند. جالب اینکه این امر به هیچ وجه با فرهنگ دینی و انباشته شده تاریخی ما ایرانیان سنخیت هم ندارد… الان فرهنگ عمومی و اخلاقی ما بسیار انحطاط پیدا کرده است. این مسئله باید در یک جایی بحث شود. باید تعریف کردن از خودمان را هم متوقف کنیم اینکه میگوییم ما شاخص هستیم و در دنیا بسیار ممتاز هستیم به هیچ وجه درست نیست. اگر با رئیس شرکت زیمنس یا کارخانه بنز یا رئیس هیئت مدیره سونی یا نخست وزیر فرانسه یا نمایندگان مجلس هند و یا سیاستمداران عربِ خلیجفارس معاشرت کنید عموماً آدمهای مدنی، متواضع و آگاه به مسائل جهانی و کسانی هستند که برای مراعات حقوق دیگران و انسانهای دیگر تربیت شدهاند.»[۹]
- «نمیپذیرم که میانگین ایرانیان پولی برای کتاب خریدن ندارند. چرا که ایرانیان برای غذا و تفریح پول به اندازه کافی دارند ولی برای مطالعه و بالا بردن سطح فکری پول خرج نمیکنند. انسان از آنجا که احساس نیاز میکند کتاب میخواند و یا به مناظرهها گوش میکند. احساس نیاز است که انسانها را رشد میدهد. این آگاهی در جامعه باید رشد یابد و افراد از خود بپرسند آیا نیازی به کتاب خواندن دارند یا نه. فرهنگ شفاهی در ایران احساس بینیازی به کتاب را تقویت کرده است و فکر میکنیم فقط باید گوش دهیم و نباید بخوانیم و مطالعه کنیم و این نخواندن هم فکر، هم رفتار، هم خلقیات و هم انرژی ای که باید برای تغییر بگذاریم را به حالت انجماد رسانده است. هرکس که به وجدان خودش رجوع کند این نتیجه را میگیرد که بیتردید سطح و کیفیت فرهنگ عمومی ما تا ده سال گذشته کاهش یافته است. در این مدت ادب، تربیت، مدنیت و سطح اجتماعی تقلیل یافته و سطح اعتماد کم شده است. یک دلیلش این است که به مصرفگرایی و کاهش مطالعه و مناظره روی آوردیم و سطح فکرمان را ارتقاء نمیبخشیم. یکی از پیامدهای بسیار مثبت کتاب خواندن این است که خودشناسی انسان افزایش مییابد و اینجاست که برای من معماست این جامعهای که اینقدر ادعای اخلاقی و عرفانی دارد چقدر وقت برای بیرون از خودش میگذارد تا اینکه برای خودش. این یک پارادوکس در فرهنگ عمومی ما ایرانیان است.»[۱۰]
- «در حال حاضر سواحل دریای خزر را در نظر بگیرید. هر اتومبیلی میآید و پارک میکند و سرنشینان آن چندین ساعت از محیط و فضا و غیره استفاده میکنند و چند کیلو آشغال میگذارند و آنجا را ترک میکنند. ما کجا باید یاد بگیریم که این سواحل متعلق به همه ماست و من حق ندارم آن را کثیف و آلوده کنم. باید آموزش ببینیم که چگونه محیط زیست و محیط زندگی خود را تمیز نگه داریم…»[۱۱]
- «اولویت سیستم برخواستهها، منافع و سلیقههای فردی، حرکت از مدیریتهای فردی به مدیریتهای ساختاری، حرکت ابهت فرد به مهارتهای فرد، اجازه بروز و ظهور استعدادهای شهروندان ازجمله موارد مهم در ساختارمند شدن است. به عنوان مثال یک ایرانی کمتر میتواند نام یک مسوول کره جنوبی را نام ببرد زیرا کره جنوبی یک سیستم است اما در کشورهای خاورمیانه همچنان فرد است که کلیدی است و بیشتر در مورد فرد صحبت میشود.»[۱۲]
- «سبک زندگی ما به شدت خودمحور است. ما بیشتر به دنبال حریم فردی خود هستیم و به آن حریم بیشتر توجه داریم.»[۱۳]
- «سیاست خارجی مطلوب این است که ضرورت حرکت سیاست خارجی در ریل الزامات رشد اقتصادی باشد و از سوی دیگر سایر کشورها نباید از پیشرفت ایران هراس داشته باشند بلکه محیط بینالمللی باید محیطی برای یادگیری، اثرگذاری و اثرپذیری و ایجاد فرصت باشد. فکر براندازی نظام ایران از سوی دولت آمریکا مدتهاست کنار گذاشته شده و اوباما در گفتوگو با نیویورک تایمز گفت که استراتژی آمریکا اقتصادی و سیاسی است.»[۱۴]
پیوند به بیرون
[ویرایش]در پروژههای خواهر میتوانید در مورد محمود سریعالقلم اطلاعات بیشتری پیدا کنید.
در میان واژهها از ویکیواژه
در میان کتابها از ویکینسک
در میان متون از ویکینبشته
در میان تصویرها و رسانهها از ویکیانبار
در میان خبرها از ویکیگزارش
منابع
[ویرایش]- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۴
- ↑ سایت خبرگزاری مهر، ۱۳۹۱
- ↑ سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۴