محمدحسن امین
ظاهر
سیّد محمّدحسن الامین (۱۹۴۶–۱۰ آوریل ۲۰۲۱) عالم شیعی لبنانی، ادیب و شاعر عرب زبان.
گفتاوردها
[ویرایش]- «اکنون برای من در کشور پرمشرب و فرقه لبنان، مفهوم آزادی، حکم مکتبی الهام بخش و گفتمانی چالش طلب را یافتهاست که با تأکید بر آن از همه فرقهها و احزاب و گرایشهای موجود در لبنان میخواهم برای برپایی نظامی سکولار تلاش کنند.»[۱]
- «باید جدایی جایگاه دین از سیاست بازی و دولتمداری را پذیرفت .»[۱]
- «سرشت انسان آمیخته با آزادی و آزادیخواهی است و بشر فطرتاً آزاد است هر چند که در زندانها قرار گیرد یا در دل، وحشت و محدودیتهای زندانها را نگهدارد.»[۱]
- «من خود از یک خانواده اصیل شیعه از جنوب لبنانم. شجره نامهٔ ما به خاندان امام علی (ع) برمی گردد. از این شجره، در نسلهای مختلف چهرههای برجسته فقهی بروز کرده و به این دین و آیین خدمت کردهاند. آنان بینانگذار مدارسی بودهاند که به نوبه خود در جبل عامل، علمای دینی بزرگ بسیاری را پرورش دادهاند.»[۱]
- «راستش هیچکس همه چیز زندگی اش را انتخاب نمیکند. طبیعتاً کسی که مثل من در خانوادهای مذهبی بار میآید نوعی جهتگیری قبلی برای زندگی اش ترسیم شدهاست. مدارس و محیط نیز نقش دارند. نمیتوان موضوع را از نوع «جبر و الزام» با تعریف منفی آن دانست. چه بسا جهت دهی کودک در بچگی مفید باشد و با مفهوم آزادی در تضاد نباشد.»[۱]
- «طبیعتاً انسان نمیتواند وارد معقولات شود و هیچ شکی به دل راه ندهد. گاهی انسان متفکر در مسائل غیبی دچار شک و تردید میشود واین بویژه هنگام تحصیل علوم فلسفی، موضوعی طبیعی است.»[۱]
- «به نظر من هیچ تجربه دینی عمیقی به دل راه نمییابد مگر پیش از آن مرحله شک را طی کرده باشیم.»[۱]
- «معتقد نیستم که انسان بتواند ادعا کند مسلمانی حقیقی است بدون آنکه به او آزادی کامل اعتقادی در دین و ایمان داده باشند.»[۱]
- «حقیقت را نمیتوان تنها از کانال تقلید و تبعیت به دست آورد. اعتقاد به چنین حقیقتی اعتقادی ضعیف است. تفکر بدون گذر از مرحله شک ناممکن است.»[۱]
- «میخواهم تکفیر دیگران را کاملاً مردود اعلام کنم، شک در اعتقادات دینی سایرین را محکوم نمایم و همه اعمال تکفیر را باطل بدانم. هیچکس را نمیتوان متهم به غیرمسلمان یا بی ایمان بودن کرد مگر آنکه خود آزادانه و صریح بگوید.»[۱]
- «دین یک امر الهی و غیبی است ولی دولت یک نهاد ساخت دست بشر است. دولت و سیاست را انتخابات مردمی تعیین میکنند. آنها قراردادهایی اجتماعیاند و چنین قراردادهایی با اسلام منافاتی ندارند. از این روست که میگویم سکولاریسم با اسلام در تناقض نیست.»[۱]