محمدابراهیم رهی اصفهانی
ظاهر
محمدابراهیم رهی اصفهانی (؟ - ۱۸۱۱م/۱۲۲۶ق) شاعر ایرانی بود.
شعر
[ویرایش]بهر سفر گذاشتم، زین چو به پشت باد پا | آمد و دامنم گرفت، آن صنم از ره وفا | |
نرگش دلنواز او کرده، به گریه آشتی | غنچهٔ عشوهساز او، گشته به لابه آشنا | |
گوش به گفتگوی من، چشم دلش به سوی من | لیک به پیش روی من، چشم حیا به پشت پا | |
کرده وداع حوصله، پر ز خروش و ولوله | شرح بیان او گله، ذکر زبان او دعا | |
من چو بدیدمش، گفتمش ای قرار جان | چیست ز گریه و فغان، مطلب و مدعا ترا؟ | |
گفت:دل ترا فلک ساخته مایل سفر | هول و هراس این خطر، برده دل مرا ز جا | |
گفتمش ای نگار من، راست بگویم این سخن | سیر شدستم از وطن، گفت چرا خدای را | |
از وطنی چون اصفهان، وز صنمی چو من چمان | کس نرود به صد زیان، کس نبرد به صد جفا[۱] |
منابع
[ویرایش]- ↑ نظمی تبریزی، علی. دویست سخنور؛ تذکرةالشعرای منظوم و منثور. چاپ دوم. تابش، ۱۹۷۶. ۱۲۶.