لوری مور
ظاهر
لوری مور (به انگلیسی: Lorrie Moore) نویسنده آمریکایی است.
گفتاوردها
[ویرایش]اینجا همه آدمها این جوری اند
[ویرایش]- «بیمارستان صرفاً تشدید روند ظالمانه و دشوار زندگی ست.»[۱]
- «گاهی وقتها دختری میخواهد با مردی ازدواج کند اما پدر و مادرش موافق نیستند. توقع دارید چه کار کند؟ نمیتواند فقط به این دلیل که پدر و مادرش مخالفند با این آدم ازدواج نکند.»
- «تمام زندگی او به اینجا ختم شدهاست، به این لحظه. بعد از این دیگر زندگی نیست. چیز دیگری است، چیزی خطا و غیرقابل زیستن، چیزی مکانیکی، مخصوص روباتها ولی زندگی نیست.»
- «وقتی بچهٔ کوچکی سرطان میگیرد، آدم با خودش میگوید داریم سر کی کلاه میگذاریم؟ بیایید همگی سیگاری روشن کنیم.»
- «وقتی بچهٔ کوچکی سرطان میگیرد، آدم با خودش میگوید اصلاً این فکر به کلهٔ کی افتاد؟ خشم کدام یک از خدایان موجب این مسئله شد؟ مشروبی برایم بریز تا به سلامتی کسی ننوشم.»
- «اگر داستان را از قبل بدانی، به یک ماشین تبدیل میشوی. آنچه باعث میشود انسانها انسان باشند دقیقاً همین است که از آینده خبر ندارند.»
- «بغض مادر ترکیده: تمامیِ زندگی او به اینجا ختم شدهاست، به این لحظه. بعد از این زندگی دیگر زندگی نیست. چیز دیگری است، چیزی خظا و غیرقابل زیستن، چیزی مکانیکی، مخصوص روباتها، ولی زندگی نیست. زندگی را به سرعت برداشته اند و شکستهاند، مثل یک تکه چوب.»
- «سال پیش، یک کلیهٔ عمو لاری اش را به خاطر چیزی درآورده بودند که بعداً معلوم شده بود خوشخیم است. امان از این دستگاههای عکسبرداری! مثل سگ هستند، یا مثل دستگاه فلزیاب. همه چیز را پیدا میکنند، ولی نمیدانند چی پیدا کردهاند.»
منابع
[ویرایش]- ↑ لوری مور و …، اینجا همه آدمها اینجوری اند، ترجمهٔ مژده دقیقی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۰.