قاسم بن محمد
ظاهر
در متن این گفتاورد از هیچ منبع و مأخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیگفتاورد کمک کنید. مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد. |
قاسم بن محمد بن ابوبکر از تابعین بود.
سخنان
[ویرایش]- هنگامی که پدرم در مصر به قتل رسید عمویم عبدالرحمن بن ابوبکر به نزد ما آمد و من و خواهر کوچکم را با خود بر گرفت و روانه مدینه شد، بمحض اینکه وارد مدینه شدیم عمهام عائشه قاصدی را به نزد عمویم فرستاد و ما را با خود به منزل خویش برد و ما را در حجره خود تربیت نمود، هیچ پدر و مادری را دلسوزتر از او ندیدم، با دستان خویش به ما غذا میداد وخود همراه ما غذا نمیخورد و اگر چیزی از غذا باقی میماند از آن تناول مینمود و نسبت به ما چنان دلسوز و مهربان بود که یک مادر نسبت طفل شیرخوارش دلسوزی میکند.
- خودش بدنهای ما را میشست و موهای ما را شانه میزد و لباسهای سفید و زیبا بر تن ما مینمود و همواره ما را به انجام کارهای نیک تشویق مینمود و انجام دادن آنرا به ما آموزش میداد، ما را از بدیها بازمیداشت و وادار به ترک آن مینمود، عادت داشت تا جایی که طاقت و توان داشته باشیم قرآن بر ما بخواند و به ما آموزش دهد و احادیث رسولالله صلی الله علیه و سلم را تا جایی که برایمان قابل فهم باشد روایت کند.
- بههنگام دو عید مهربانی او بیشتر میشد. وقتی شب عرفه فرا میرسید موهای مرا میتراشید و من و خواهرم را غسل میداد و چون صبح فرا میرسید لباس نو بر ما میپوشانید و ما را به مسجدالنبی میفرستاد تا نماز عید را بجای بیاوریم و وقتی که از مسجد بازمیگشتم من و خواهرم را در کنار خود مینشاند و در کنار ما گوسفند قربانی مینمود.