پرش به محتوا

فیه ما فیه

از ویکی‌گفتاورد

فیهِ ما فیهِ یا مقالات مولانا از محمد جلال الدین بلخی است به نثر بوسیله شاگردان در مجالس مختلف، نوشته شده‌است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «ما نیز همین گوییم که جزای نیکی نیکیست و جزای بدی بدیست.»
    • صفحهٔ ۵۸
  • «بسیار کسان هستند که حق تعالی ایشان را بنعمت و مال و زر و امارت عذاب می‌دهد و جان ایشان از آن گریزانست.»
    • صفحهٔ ۷۰
  • «علمها همه نقشند چون جان گیرند همچنان باشد که قالبی بی جان، جان پذیرفته باشد، اصل این همه علم از آنجاست از عالم بی حرف و صوت»
    • صفحهٔ ۱۳۶
  • «همه چیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را تا نیابی نجویی»
    • صفحهٔ ۱۶۷
  • «ای برادر تو همان اندیشه//مابقی خود استخوان و ریشه، تو باین معنی نظر کن که همان اندیشه اشارت بآن اندیشه مخصوص است و آن را به اندیشه عبارت کردیم جهت توسع اما فی الحقیقه آن اندیشه نیست و اگر هست این جنس اندیشه نیست که مردم فهم کرده‌اند مارا غرض این معنی بود از لفظ اندیشه، و نطق، اندیشه می‌باشد»
    • صفحه کج
  • «اکنون بعضی آدمیان متابعت عقل چندان کردند که به کلی ملک گشتند و نور محض گشتند ایشان انبیا و اولیا اند از خوف و رجا رهیدند و بعضی را شهوت بر عقلشان قالب گشت تا به کلی حکم حیوان گرفتند»
    • صفحهٔ ۶۸
  • «دعوی عشق کردن آسان است//لیکن آن را دلیل و برهانست»
    • صفحهٔ ۳
  • «شیخی بود مریدان را استاده رها کردی دست بسته در خدمت، گفتند ای شیخ این جماعت را چرا نمی‌نشانی که این رسم درویشان نیست این عادت امرا و ملوکست، گفت نی خمش کنید من می‌خواهم که ایشان این طریق را معظم دارند تا برخوردار شوند اگرچه تعظیم در دل است ولکن (الظاهر عنوان الباطن) معنی عنوان چیست یعنی از عنوان نامه بدانند نامه برای کیست»
    • صفحهٔ ۱۲۹

نسخهٔ به‌کاررفته

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  • مولوی. فیه مافیه.. چاپ هفتم، تهران: اقبال، ۱۳۷۹، ISBN 978-964-406-150_9. ‏