عزتالله فولادوند
ظاهر
عزتالله فولادوند (۱۹۳۵) مترجم ایرانی.
گفتاوردها
[ویرایش]- «در فارسی نویسی، من همواره سعی داشتهام از افراط و تفریطی که گاه نویسندگان و مترجمان به آن دچار هستند، پرهیز کنم. تصور یک دسته همواره این بوده که تمام اصطلاحات فنی فلسفه غرب را باید از آنچه در فلسفه اسلامی یا در ادبیات خودمان وجود داشته، اخذ کنند، حال آنکه حقیقت امر این است که از زمان دکارت که فلسفه جدید شروع میشود در واقع بسیاری از مفاهیم، دیگر آن مفاهیم قدیم نیستند، هرچند نوعی اشتراک لفظی میانشان دیده شود.».[۱]
- «دشواری ترجمههای ادبی به هیچ وجه کمتر از ترجمههای فلسفی نیست. پیدا کردن زبان و بیان و لحن و برابر یابی برای مجازها، استعارهها، کنایهها و تلمیحات بیش از هرچیز در رمان اهمیت دارد، در حالی که در متون علمی و فلسفی به آن شدت مهم نیست.
- «مترجم باید وجدان علمی داشته باشد. نباید کورکورانه از ظاهر پیروی کند و با رفع مسوولیت از خودش مشکل را به گردن خواننده بیندازد. توجه به ادبیات ملی ما احتمالاً بسیاری از این دشواریها را آسان خواهد کرد. در رأس همه این امور مسئله عدم تسلط است.
- «بسیاری از مترجمین ما نه به زبان مقصد تسلط کافی دارند نه به زبان مبدأ. من به کرات به مترجمان جوان گفتهام که تا وقتی چیزی را نفهمیدهاید به روی کاغذ نیاورید. مترجمانی هستند (یا دست کم بیشتر در گذشته بودهاند) که آنچه را که نمیفهمیدند با شیرین زبانی میخواستند به خورد خواننده بدهند به نحوی که خواننده متوجه عدم فهم آنها نشود.
عده دیگری هم هستند که همان پیچیدگیها را میخواهند عیناً به همان صورتی که هست، یعنی به صورت نامفهوم، به خواننده منتقل کنند. نه به خواننده احساس مسئولیتی میکنند، نه به نویسندهای که اثر را پدیدآورده است.»[۲]
- «فرانسویها مثلی دارند که میگوید ترجمه خوب مثل زن است، اگر زیباست خیانت میکند و اگر زشت است وفادار است. البته من قبلاً هم گفتهام کسی که این را گفته، نه زن را میشناخته، نه ترجمه را. به هر حال ترجمه باید درست و نسبت به متن اصلی امین و خوش خوان باشد. منتها مهم این است که الفاظ در متن معنا میدهند نه به تنهایی. وقتی شما به فرهنگ لغت مراجعه میکنید، در برابر هر کلمه معناهای متعدد پیدا میکنید که بعضی ظاهراً یا اساساً ربطی به هم ندارند.»[۳]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «کار اهل قلم در میهن ما از دیر باز کار عشق بوده و هنوز نیز چنین است. عشق به خواندن و نوشتن و آن گاه این شور و شوق پایان ناپذیر که دیگران را نیز از لذت خواندن و از لذت آگاه شدن بهرهای برسانی، مهمترین عاملی است که چراغ دانش و معرفت را به رغم دشواریهای تاب سوز همواره روشن نگاه داشتهاست. عزتالله فولادوند به شهادت کارنامه پربار و درخشانش از کسانی است که سر حلقه این جمع بهشمار میآیند.»
- عبدالله کوثری، مترجم جریانساز.[۴]
- «امثال فولادوند ایثارگرانِ راستین اند. نقش و اثر آنها نامحسوس است، دیدنی نیست و به غوغای بازار نمیرسد. همین قدر میتوان پرسید که بی وجودِ کارهای روشنگرانهٔ این رهگشایانِ خردورزی، خردستیزی تا کجا میتوانست پیش برود… فولادوند فقط یک مترجم نیست. او متفکر و همچنین روشنفکری است که عمری را وقف ترجمه کرده و شاید بتوان گفت در این راه وسوسهٔ تألیف را مهار کردهاست… مقالاتی که فولادوند نوشتهاست گویای دلنگرانیهای او از سرنوشت و آینده شهروندان ایران است… به این معنای خاص است که فولادوند را ایثارگر مینامم، میانجیِ محوشدهای که چراغ وارهٔ راه آینده است.»
- سیاوش جمادی، در راه گفتگوی دو نسل ترجمه ایران.[۵]
- «... به عنوانِ سردبیر فصلنامهٔ نگاه نو هنگامی که ترجمهای از عزتالله فولادوند دریافت میکنم تردید ندارم که این ترجمه در کمال تسلطِ مترجم بر موضوعِ مقاله، و بر زبانِ انگلیسی (زبان مبدأ) و به زبان فارسی (زبان مقصد) آماده شده و او برای منتقل کردن پیام نویسنده به خوانندگانش ذرهای کوتاهی نکردهاست.»
- علی میرزائی، مترجمِ مؤلف.[۶]
- «ترجمههای دکتر عزتالله فولادوند چند مشخصه دارند: ۱ - ترجمه ایشان زیباست و وفادار ۲ - نوع انتخابِ کتاب یا مقاله برای ترجمه، ریشه در آگاهی عمیقِ ایشان در قلمرو جامعه و نیازهای آن دارد ۳ - در قلمرو اندیشه و ترجمه ایدئالیستی نمیندیشد ۴ - تسلط بر زبان مبدأ و مقصد و تسلط ایشان بر متون ادب کلاسیک و معاصرِ فارسی و نیز انگلیسی مثال زدنی است ۵ - مقابلهٔ آثاری که دکتر فولادوند ترجمه کردهاند، کمکی اساسی است برای کسانی که میخواهند فنّ ترجمه بیاموزند ۶ - در ارائه اندیشههای متفکران اغلب نویسندگان و فلاسفهٔ ضدّ خشونت برایشان اولویت دارند ۷ - ترجمه ایشان برای دیگر مترجمان راه گشاست ۸ - مقدمههایی که بر ترجمههای خود نگاشتهاند حاکی از تسلط ایشان بر موضوع یا رشتهای است که در آن باب ترجمه میکنند.»[۷]
- هاشم بناپور، فیلسوف مترجم.
- «با نگاهی به سیاهه آثاری که در سده اخیر و به ویژه در سه دهه اخیر به فارسی ترجمه شده، با انبوهی از متون و کتابهای فلسفیِ ترجمه شده مواجه میشویم که به ظاهر به زبان فارسی نوشته شدهاند اما خوانندهٔ متخصص یا غیر متخصص با خواندن متن فارسی چیزی از معنای متن دستگیرش نمیشود… ترجمههای عزتالله فولادوند از آثار فلسفی غرب، سیمای مترجمی را در برابر خواننده میسازد که با تسلط بر زبان و اندیشه مبدأ، متن را خوانده، معنای آن را دریافته، این معنا را درونی کرده و سپس در کمال وضوح معنایی و امانت و با در نظر گرفتن سبک نویسنده، متن را به زبان فارسی برگردانده است.»
- علیرضا اکبری، در جستجوی معنای از دست رفته.[۸]
- «کسی فولادوند میشود که پیوسته کار کرده باشد و حاصل کارش را بهطور مستمر در اختیار جامعه قرار داده باشد، کسی که بر یک منهج و منوال سیر کرده و در کار خود خستگی ناپذیر بوده باشد.»
- علیرضا اکبری، در جستجوی معنای از دست رفته.[۹]
منابع
[ویرایش]- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2006/12/061205_oh_two_foladvand.shtml
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2006/12/061205_oh_two_foladvand.shtml
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2006/12/061205_oh_two_foladvand.shtml
- ↑ نگاهی به کارنامه عزتالله فولادوند در ترجمه فلسفه، مجموعه مقالات، مجله مهرنامه (کتاب نامه)، ۲۶، آبان ۹۱، صفحهٔ ۲۶۵
- ↑ همان، صفحه ۲۶۶–۲۶۸
- ↑ همان، صفحهٔ ۲۶۸
- ↑ همان صفحهٔ ۲۶۹
- ↑ همان، صفحهٔ ۲۶۲
- ↑ همان، صفحهٔ ۲۷۱