پرش به محتوا

صبح

از ویکی‌گفتاورد

صبح (بامداد) آغاز روز ، بخشی از روز از طلوع تا ظهر.

Colored dice with white background
«در صبح فکر کن ، در ظهر انجام بده [کار کن]، در عصر بخور ، در شب بخواب.»ویلیام بلیک
Colored dice with white background
«سوگند به صبح آنگاه که بدمد» .(والصبحِ إِذا تَنَفَّسَ) قرآن
Colored dice with white background
پیاده‌رویِ صبحِ زود، یک برکت برای همهٔ روز است.» هنری دیوید تورو

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «پیاده‌رویِ صبحِ زود، یک برکت برای همهٔ روز است
  • «برای کسی که دو دیده اش بیناست؛ بامداد، روشن و هویداست .»
  • «خدا را تسبیح گویید آنگاه که به عصر درمی آیید و آنگاه که به بامداد درمی شوید.»
  • «در صبح فکر کن ، در ظهر انجام بده ، در عصر بخور ، در شب بخواب
  • «دوچیز غم سفر ز مرد کند آزاد/ علی الصّباح نیشابور و خفتنِ بغداد
    • ضرب المثل فارسی و عربی
  • «در دل خویش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بی صدا و بلند یاد کن ، از غافلان مباش.»
  • «سوگند به صبح آنگاه که بدمد .(وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ) »
  • «نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن (۲۵) و بخشی از شب را در برابر او سجده کن و شب[های] دراز او را به پاکی بستای (۲۶)»

منابع

[ویرایش]