شهریار عدل
شهریار عدل (۱۳۲۲ در تهران- ۱۳۹۴ در پاریس) باستانشناس ایرانی، کارشناس تاریخ هنر و معماری و کارشناس پروندههای ثبت میراث جهانی در ایران بود
تاریخ عکاسی در ایران
[ویرایش]عکاسی در ایران بخت بلندی داشت و در دوران ناصری توانست در میان بهترینها در جهان جلوه کند. هم اکنون آلبومخانه کاخ گلستان، که یادگار دوران قاجار است، شاید در یکدست بودن و قدمت در دنیا یک رقیب بیشتر نداشته باشد که مجموعه پادشاهی بریتانیاست.[۱]
تخریب آثار تاریخی
[ویرایش]وظیفه تکتک افراد جامعه است که نسبت به هویت ملی خود هوشیار و حساس باشند تا از تخریب و نابودی نشانههای آن که همان آثار تاریخی و طبیعی هستند، بتوانند جلوگیری کنند.در اروپا و غرب، جامعه نسبت به این موضوع آگاهی دارد، یعنی هم جامعهی فرهنگی و هم جامعهی اقتصادی و مالی که بسیاری از اوقات حرف آخر را میزند نسبت به این موضوع هشیار است. به همین دلیل، در آنجا یک خانه یا محوطهی قدیمی قیمت مضاعفی دارد، اما در ایران یک خانهی قدیمی، کلنگی محسوب میشود.
این طبیعی است که اگر به فردی که در منطقهی شمیرانات باغی چندهزار متری که میلیاردها تومان ارزش مالی دارد گفته شود باغش جزو میراث طبیعی یا فرهنگی محسوب میشود، تلاش کند تا آن را از قیود آزاد کند که از دست نرود. این یک واقعیت کاملا ملموس است.ولی وقتی کسی در غرب چنین ملکی داشته باشد، انواع کمکها را دریافت میکند؛ اما در ایران در بخشهای تئوری یا قانونی، کمکهای کمی در نظر گرفته شده است. با این حال در واقعیت، اگر مالک چنین باغی درختهای باغش را آبیاری کند، ممکن است برای مصرف زیاد آب مورد پرسش قرار گیرد و اگر هم آبیاری نکند، برای خشک شدن درختهای شناسنامهدار باغ جریمه خواهد شد.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که تمام کسانی که این قیود را برای مالکان بناهای تاریخی میگذارند، خودشان در آپارتمانهای مدرن زندگی میکنند؛ اما از مردم ساکن در بافتهای تاریخی مانند یزد میخواهند در همان خانههای قدیمی زندگی کنند. در حالی که مردم هلند در شهرها دوچرخه سوار میشوند، در حالی که آرزوی هر ایرانی این است که دست کم یک پراید بخرد.
در شرایطی که خانههای تاریخی زیادی در کشور وجود دارند، عدهای تمایل دارند در خانههای «اُپن کیچن» زندگی کنند و در اینباره تمام مجلههای معماری کشور که نقشههای اروپایی را منتشر میکنند مسؤول هستند، زیرا مردم بهتنهایی نسبت به آخرین مدهای آمریکا و اروپا آگاه نمیشوند و براساس تبلیغات و معرفیهایی که انجام میشود، از چنین ساختاری مطلع میشوند.
[۲]
جهان ایرانی
[ویرایش]این موضوع باید روشن شود که ایران در چارچوب مرزهای فعلی یک چیز است و ایران در بُعد فرهنگی، یعنی «جهان ایرانی» و تمدن و استمرارش در تاریخ، یک موضوع دیگر که لزوماً قابل انطباق نیستند. این «جهان ایرانی» لزوماً قابل انطباق با ایران «درونمرزی» و«برونمرزی» که بُعد سیاسی هم دارد نیست. ایرانِ کنونی یک بخشی از «ایران فرهنگی» است، این امر باید به ایرانیهای «درونمرزی» که عادت ندارند به این مسائل فکر کنند تفهیم شود.
ایرانیها، و بخصوص تهرانیها، فکر میکنند که ایران کنونی ناف دنیاست و تهران، ایران است. این دید درست نیست. نه تنها تهران، ایران نیست بلکه در ماورای این ایران، ایران فرهنگی هست. مرزهای فعلی ایران صد سال دارند. ایرانِ فرهنگی، به آن معنایی که برای ما دارد، مجموعهای است که در طول زمان میتواند بزرگ و کوچک شود. ممکن است جهان ایرانی در یک محیطی باشد که به طور خاص ایرانی نباشد. مثلاً هند در قرن شانزدهم میلادی - قرن 10 هجری- یکی از مراکز بزرگ جهان ایرانی به حساب میآید ولی بخشی از ایران نیست.[۳]
پانویس
[ویرایش]- ↑ «ایران یکی از بهترین فرزندان خود را از دست داد». مجله بخارا. بازبینیشده در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵.
- ↑ «بازخوانی نظرات «شهریار عدل» درباره تخریب آثار تاریخی». ایسنا. بازبینیشده در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵.
- ↑ ««جهان ایرانی» در گفتوگو با شهریار عدل». ایسنا. بازبینیشده در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵.
پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |