شهرزاد (بازیگر)
ظاهر
کبریٰ سعیدی مشهور به شهرزاد (۹ دسامبر ۱۹۵۰) (۱۸ آذر ۱۳۲۹) بازیگر ایرانی است. زادهٔ تهران و درسخوانده تا پایان دبستان؛ از سال ۱۹۶۹م/ ۱۳۴۸ش با فیلم قیصر به سینما درآمد و تا ۱۹۸۰م/ ۱۳۵۹ش نقش آفرید. به فیلمنامهنویسی، رقصندگی، شاعری و داستاننویسی نیز روی آورد و چند اثر چاپ کرده است.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]با تشنگی پیر میشویم
[ویرایش]- کبرا نام خواهر مردهام بود که شناسنامهاش را باطل نکرده بودند و شناسنامه را برای من گذاشتند. مادرم مریم صدایم میکرد. پدرم زهرا میخواندَم. زمان رقصندگی شهلا میگفتندَم. در سینما شهرزاد شدم، و حالا زیر شعرها مینویسم: م - شهرزاد. شما که مرا یاری دادید تا بدانم کیستم و مرا به ایل خود راهم دادید همهمان میدانیم ایلمان کوچک است و راهمان بس دراز، به هر نامی میخواهید صدایم کنید. دستتان را میبوسم.
- پیشامقدمه[۲]
- یک مداد قرمز برداشتم و بروی مزخرفها ضربدر کشیدم اما متوسطها را نه. چرا که به متوسطها میشود امید داشت… سرباز اگر جنگجو و زورمند بود باید دوستش داشت اما اگر نحیف بود باید از او ترسید.
- مقدمه [۳]
- سال ۱۳۳۲ دبستان که میرفتم. گرسنهترین و چاقترین شاگرد بودم.
چاقی باعث میشد که بچهها نفهمند گرسنه هستم.
هیچ شاگردی نمیدانست. من از غصه چاق میشوم نه از پرخوری.
غصه… برای نداشتن هرچیزی که آدم خودش را لایق داشتن آن بداند.
خواهمرم، کوچکتر از من بود و خوشبختر برای اینکه هم گرسنه بود و هم لاغر
شاگردان همه با من بد بودند… فکر میکردند سهم خواهرم را من میخورم. اما من و خواهرم میخندیدیم
سال ۱۳۵۱ (همهٔ ما غصه میخوریم)
حالا دختر خواهرم به دبستان میرود
هم من گرسنه هستم. هم خواهرم. هم دخترش.
و همهٔ ما میخندیم!- «غصه میخوردم» [۴]
منابع
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ امید، جمال. فرهنگ سینمای ایران. تهران: نگاه، ۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م. ۲۶۱. شابک ۹۶۴۶۱۷۴۸۹۲.
- ↑ شهرزاد، با تشنگی پیر میشویم، ۴.
- ↑ شهرزاد، با تشنگی پیر میشویم، ۸.
- ↑ م شهرزاد، با تشنگی پیر میشویم، ۵.
فهرست
[ویرایش]- شهرزاد، م. با تشنگی پیر میشویم. تهران: چاپخانه خوشه، ۱۳۵۱ش.