شهرزاد
ظاهر
شهرزاد مجموعهای نمایشی محصول سال ۱۳۹۴-۱۳۹۷ در سه فصل و در ۵۹ قسمت ۶۰ دقیقهای به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی محمد امامی میباشد که در شبکه نمایش خانگی پخش شده است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «بر اساس آمارهایی که توسط روابط عمومی سریال «شهرزاد» به دست من رسیدهاست؛ تنها یکبیستم از مجموع کسانی که «شهرزاد» را میبینند از طریق قانونی سریال را تهیه کردهاند، یعنی نوزدهبیستم از مخاطبان، از مسیرهای غیرقانونی سریال شهرزاد را دریافت میکنند.»[۱]
دیالوگها
[ویرایش]- قباد : به جون امیدت قسم بخور که دیگه بهش فکر نمی کنی.
شهرزاد : من بهت دروغ نمیگم قباد، خاطره ها که نمی میرن، می میرن؟ این اتاق تاریک ذهن، آزادترین جای جهانه، همه چی از توش میاد و میره، فکر رنگ خیال خاطره. مهم اینه که چیو نگه می داری چیو می ریزی دور. من اینو یاد گرفتم قباد.
قباد : شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم. نمی خوام از دستش بدم.
- فرهاد: من همهچیمو باختم شهرزاد، نمیتونم تو رو هم ببازم!
شهرزاد همیشه اینجوری نمیشه که ما میخوایم.
- قباد : هر چی باشه، بالاخره ما الان محرم همدیگه ایم، شهرزاد خانوم.
شهرزاد : محرمیت که فقط به کاغذ نیست، دل آدم باید محرم باشه.
- بزرگآقا: دختر باید اونقدری سواد داشتهباشه که سر عقد انگشت نزنه که انگشتنما بشه. بلدباشه اسمش را بنویسه و والسلام!
- بزرگ آقا (به شیرین): چرا نمی فهمی دختر، دیوانسالار بودن یعنی زخم خوردن و دم نزدن، این تن من پر از نقش و نگار جای زخمه که هر کدوم تاریخی داره. کتاب تاریخه این تن من … تو اگه ده تا زخم خوردی من هزارتا، از درون و از بیرون، این جگر منو اگه بشکافی هزارون زخم توشه، از زخمای تنم بیشتر. زندگی ما دیوانسالارا همینه. خدا ما رو خواسته برای زخم خوردن و دم نزدن و جابجا کردن کارای دنیا. دیوانسالار باش دختر، دیوانسالار
- بزرگ آقا به شیرین :من تو رو اینجوری بار آوردم، ان قدر ضعیف؟! به من نگاه کن، به من!! چاقو تو تنم بودو خون ازم می رفت، سیلی زدم به صورتم که رقیبم نفهمه سست شدم. فک می کنی، من از کجا شروع کردم؟! هوم؟! از نداشته هام! از خونه زن بابا، نامادری، کنار پدری که صب به صب با کمربند تا سیاهو کبودم نمی کرد از خونه بیرون نمی رفت.
سگ دو زدن تو بیقوله ها. برای یه لقمه نون. به من نگاه کن! اما الان اینجام، بزرگ آقام. به من نگاه کن! نداشته هاتو ببین.
- هاشم: همیشه یه چیزی از وجود معشوق تو قلب عاشق تهنشین میشه، برای همیشه حتی اگه همدیگه رو ترک کنن![۲]
- هاشم: عشق عینهو جنگ میمونه.شروع کردنش آسونه.تموم کردنش سخت.فراموش کردنش، محال.
- قباد: برگرد شهرزاد.برگرد تا تمام دار و ندار دیوانسالار رو بریزم زیر پات.همیجنا برای بچه ات مادری کن.
- شهرزاد : من و تو تلاش کردیم دنیامون رو عوض کنیم فرهاد ، ولی دنیامون داره ما رو عوض میکنه !
منابع
[ویرایش]پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |