پرش به محتوا

سال‌های دور از خانه (مجموعه نمایش خانگی)

از ویکی‌گفتاورد

سال‌های دور از خانه مجموعه نمایشی به کارگردانی مجید صالحی.

گفتاوردها

[ویرایش]

گفتگوها

[ویرایش]
خنجری: «شوهر سابق طالبی»
زهره: «الشوهرُ سابقُ الطالبی. نه نه این غلطه.»
خنجری: «عاشق السفتُ السختُ الطالبی»
زهره: «نه ببین اینطوری نیست. عاشقُ سفتُ سختُ طالبی»
خنجری: «خب اینی که تو گفتی با اینی که من گفتم چه فرقی داشت؟!»

خنجری: «خدایا! این امتحانه الهیه که از ما می‌گیری یا انتقام الهی؟!»
(عقاب یزید پس از اینکه شهرام این جمله را می‌گوید روی او کثیف کاری می‌کند)
زهره: «انتقامه.انتقام.»

پلیس: «شما با ایشون فامیل نزدیکید؟»
زهره: «بله»
پلیس: «چه نسبتی با هم دارید؟»
زهره: «ما زهره خانی هستیم اونا زهره جانی هستن. خیلی نزدیکیم!»

ظفرعلی: «نادر!»
نادر: «بهت تربیت یاد ندادن؟ بگو آقای بلندی.»
ظفرعلی: «چشم آقای بالا بلندی!»

زهره: «اونقدر پولداره که به پورشه میگه پاترول!»

زهره: «مرتیکه مگه تو مرتیکه ای که وقتی میگه مرتیکه جواب میدی؟!»

زهره: «گاهی وقت‌ها از این بهتر دیگه بدتر نمی شه!»

خنجری: «باید به زندگی ای که به یک ماشین گل زده ربط داشته باشه شک کرد!»

زهره: «کمتر مایعات مصرف کنید تا دیگران نیز بتوانند از دستشویی استفاده کنند!»

زهره: «میگن ویتامین زیاد، کبد رو از کار می اندازه. حالا امکانات زیاد باعث شده عقل تو از کار بیفته!»

خنجری: «به یارو می گن بچه کجایی اینقدر شجاعی؟ میگه بچه اونجایی هستم که زنم بچه اونجاس!»

خنجری: «ببین فرخنده، تو هم خر رو می خوای هم خرما رو!»

ظفرعلی: «آدم‌ها هیچ‌وقت به چیزی که از ته دل دوست دارند، نمی‌رسند!»

ظفرعلی: «وقتی دو ابر کنار هم قرار می‌گیرند، نوترون‌ها و الکترون‌ها با یکدیگر برخورد کرده و ایجاد رعد و برق می‌کنند.»

خنجری: همهٔ زندگی تو شده مسخره بازی. مسخره بازی مسخره بازی.

ظفر علی: اونا منو اغفال کردن.
مأمور:کیا تورو اغفال کردن؟
ظفر علی: پلنگا.
مأمور:کدوم پلنگا؟
ظفر علی: پلنگای اینِستا.

پیوند به بیرون

[ویرایش]